responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 10  صفحه : 167

هُوَ ما يُناطُ بِرَحْلِ الرَّاكِبِ مِنْ قُعْبٍ أوْ قَدَحٍ أوْ ما أشْبَهَ ذلِكَ، فَهُوَ أَبَداً يَتَقَلْقَلُ إذا حَثَّ ظَهْرَهُ وَاسْتَعْجَلَ سَيْرَهُ).

نكته داستان پيچيده نسب «زياد»

در اينجا سخن بسيار است به حدّى كه بعضى از شارحان نهج‌البلاغه در اين باره ده‌ها صفحه نوشته‌اند و ما تنها به چند مسأله اشاره مى‌كنيم:

1. آيا زياد فرزند نامشروع بود؟

از نامه بالا استفاده مى‌شود كه امام عليه السلام ادّعاى ابوسفيان و همچنين معاويه را در اينكه زياد، فرزند نامشروع ابوسفيان بوده نفى مى‌كند و مى‌فرمايد: اين ادعايى شيطانى است و از نظر ظاهر شرع هر فرزندى ملحق به پدر و مادرى است كه با هم ازدواج كرده‌اند و فرزند در آن خانه زاده شده است.

افزون بر اين مى‌دانيم امام عليه السلام، زياد را به فرماندارى فارس منصوب كرد و اين منصب مفهومش اجازه امامت جمعه و جماعت بود. چگونه ممكن است امام عليه السلام كسى را كه ولد الزناست به چنين مقامى بگمارد در حالى كه مى‌دانيم يكى از شرايط امامت جمعه و جماعت طيب مولد است.

از سويى ديگر، در تواريخ كربلا و عاشورا آمده است كه حضرت سيدالشهدا فرمود:

«أَلَا وَإِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيَّ قَدْ تَرَكَنِي بَيْنَ السِّلَّةِ وَالذِّلَّةِ ... هَيْهَاتَ مِنِّي الذِّلَّة؛

آگاه باشيد ناپاك زاده فرزند ناپاك زاده مرا در ميان دو چيز مخيّر ساخته. يا تن به شمشير بدهم يا تسليم ذلّت شوم و تن به بيعت با او دهم و محال است كه تسليم ذلت شوم». [1]


[1]. بحارالانوار، ج 45، ص 83.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 10  صفحه : 167
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست