نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 166
اين نامه به قدرى در زياد مؤثر افتاد كه مطابق آنچه مرحوم سيّد رضى در ذيل اين
نامه آورده است: «هنگامى كه زياد اين نامه را مطالعه كرد گفت: به پروردگار كعبه
سوگند كه امام عليه السلام با اين نامهاش آنچه را من در دل داشتم (كه من از نطفه
ابوسفيان نيستم) گواهى داد. و اين مطلب همچنان در دل او بود (تا زمانى كه معاويه
بعد از شهادت اميرمؤمنان عليه السلام بىاندازه زياد را وسوسه كرد تا سخن او در وى
مؤثّر افتاد و) او را به خود ملحق ساخت»؛
معاويه بعد از آن زياد را در فرماندارى بخشى از فارس ابقا كرد و سپس او را به
عراق آورد و بخش مهمى از عراق را به او سپرد و اين لكه ننگ بر دامان زياد به موجب
حبّ جاه و مقام نشست و عاقبتش به شر گراييد.
اين احتمال نيز در تفسير اين جمله ذكر شده كه منظور زياد اين باشد كه ابوسفيان
به يقين شهادت به مطلب بالا داده كه من از نطفه او هستم و اين معنا همچنان در دل
او بود تا زمانى كه معاويه وى را به خود ملحق ساخت.
***
مرحوم سيّد رضى در اينجا به تفسير چند
لغت از لغات پيچيده ذيل اين نامه پرداخته مىگويد: «واغِل» (از ريشه وغل بر وزن
فصل) به معناى كسى است كه براى نوشيدن آب از آبشخور ديگران، هجوم مىآورد در حالى
كه از آنان نيست و پيوسته آنها وى را عقب مىرانند و منع مىكنند؛ و
«النَّوْطُ الْمُذَبْذَبِ»
ظرف يا قدح يا مانند آن است كه در كنار مركب مىآويزند و دائماً از اين طرف و
آن طرف مىافتد و هرگاه مركب پشتش را حركت دهد يا براى راه رفتن عجله كند،
مىلرزد. (اشاره به اينكه اينگونه الحاق نسبهاى مشكوك هرگز پايدار نيست و پيوسته
متزلزل است)»؛