نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 164
مىآيند و مىدانيم كسى از جهت فوق يا تحت به سراغ كسى نمىآيد بلكه از يكى از
چهار جهت است.
آنگاه امام عليه السلام سخن معاويه را در مورد ملحق ساختن زياد بن ابيه به
خودش (به عنوان برادر حرامزاده) با دليلى منطقى ابطال مىكند و مىفرمايد: « (آرى)
در زمان عمر بن خطاب ابو سفيان سخنى بدون انديشه از پيش خود و با تحريكى از
تحريكات شيطان گفت (ولى اين سخن كاملًا بى پايه بود) كه نه با آن، نسب ثابت مىشود
و نه استحقاق ميراث را همراه دارد»؛
سخن بىپايه و بدون انديشه» از سوى ابوسفيان اشاره به چيزى است كه ابن
ابىالحديد در شرح خود از كتاب استيعاب ابن عبدالبر آورده است كه عمر، زياد را براى اصلاح بعضى از
مفاسد كه در يمن واقع شده بود فرستاد. هنگامى كه زياد باز گشت خطبهاى نزد عمر (و
جمعى از حاضران) خواند كه همانند آن شنيده نشده بود اين در حالى بود كه على عليه
السلام و عمرو بن عاص و ابوسفيان حاضر بودند. عمرو بن عاص گفت: آفرين بر اين جوان!
اگر از قريش بود بر عرب حكومت مىكرد! ناگهان ابوسفيان گفت: او از قريش است و من
مىشناسم كسى را كه نطفه او را در رحم مادرش نهاد. على عليه السلام فرمود: او چه
كسى بوده؟ ابوسفيان گفت: من بودم. على عليه السلام فرمود: خاموش باش ابوسفيان! و
در روايت ديگرى آمده است: فرمود: خاموش ابوسفيان اگر عمر بشنود سريعاً تو را
مجازات خواهد كرد.
[1]. «فَلْتة» از ريشه «فَلْت» بر وزن
«ثبت» در اصل به معناى از دست در رفتن چيزى است، لذا به سخنانى كهبدون مطالعه از
دهان انسان مىپرد و همچنين حوادث ناگهانى و بدون تأمل «فلتة» گفته مىشود.
[2]. «نَزْغَة» از ريشه «نزغ» بر وزن
«نظم» به معناى وارد شدن در كارى است به قصد افساد و به هم انداختن مردم و
«نَزَغاتِ شيطان» به وسوسههاى او گفته مىشود كه افراد را به جان هم مىاندازد.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 164