نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 158
بفريبد و در چنگال خويش براى رسيدن به اهدافش قرار دهد.
امام عليه السلام به زياد كه در آن زمان از سوى آن حضرت به فرماندارى فارس
منصوب شده بود هشدار داد كه اين برنامه شيطانى است كه از سوى معاويه طراحى شده
مبادا تو را بفريبد؛ هر فرزندى تعلق به پدر و مادرى دارد كه در آن خانه متولّد شده
است حتى نسبت نامشروع به ادعاى شخصى مثل ابوسفيان كه زياد از نطفه اوست ثابت
نمىشود. هنگامى كه نامه به زياد رسيد سخن امام عليه السلام را پذيرفت و آرام گرفت
هرچند بعد از شهادت امام عليه السلام معاويه با همين نيرنگ به اضافه تهديد او را
به سوى خود فرا خواند و زياد به او پيوست.
از تواريخ استفاده مىشود كه مادر زياد، كنيز يكى از اطباى معروف عرب به نام
«حارث بن كلده» بود كه با بردهاى به نام «عبيد» ازدواج كرد و زياد به حسب ظاهر
نتيجه آن ازدواج بود لذا او را زياد بن عبيد مىگفتند؛ ولى چون پدرش غلام و برده
ناشناختهاى بود بعضى ترجيح دادند كه به او زياد بن ابيه بگويند و ظاهرا خود او هم
از اين امر ابا نداشت؛ امّا بعدها كه معاويه او را برادر خود خواند به او زياد بن
ابى سفيان گفتند! و بهراستى انسان از اين وقاحت در حيرت فرو مىرود كه شخصى دعواى
خلافت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله داشته باشد و با اين صراحت كسى را به
عنوان برادر ولد الزناى خود بخواند. شگفتى ديگر آن است كه محيط چقدر آلوده بوده كه
زياد بن ابيه اين ماجرا را پذيرا شد.
***
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 158