نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 136
4. مرحوم تسترى در شرح نهجالبلاغه خود نقل مىكند كه در هنگام شهادت على عليه السلام ابن
عباس در بصره بود و (فورا) به كوفه آمد و به امام حسن عليه السلام ملحق شد و آن
روز كه امام حسن در صبح شهادت پدر خطبه مىخواند، ابن عباس برخاست و مردم را به
بيعت با آن حضرت دعوت نمود. مردم نيز اجابت كردند. [1]
5. بر فرض كه اين داستان مربوط به ابن عباس باشد؛ ولى در بعضى از روايات آمده
است كه اولًا اموال مزبور اموال كمى بوده، و ثانياً هنگامى كه امام عليه السلام به
ابن عباس تذكر داد او هم بلا فاصله اموال را باز گرداند و عذرخواهى كرد و امام
عليه السلام عذرش را پذيرفت، همانگونه كه مرحوم تسترى از يعقوبى نقل مىكند كه
ابن عباس مقدارى از بيتالمال را تصرف كرده بود و هنگامى كه اميرمؤمنان عليه
السلام دستور بازگرداندن آن را داد، آن اموال را بازگرداند. سپس مانند آن را از
سبط بن جوزى نقل مىكند كه در پايانش آمده است: ابن عباس از كار خود پشيمان شد و
خدمت امام عليه السلام عذرخواهى كرد و امام عليه السلام عذر او را پذيرفت. [2]
***
نتيجه اينكه با اين روايات مختلف و
گاه ضد و نقيض چگونه مىتوان باور كرد كه مرد بزرگ و با شخصيّتى همچون ابن عباس كه
حبر امّت و دانشمند و فقيه معروف اسلام بود، چنين كارى را در آن مقياس كه مخالفان
به او نسبت دادهاند مرتكب شده باشد.
آيا اين احتمال وجود ندارد كه عمال بنى اميّه و جيره خواران معاويه كه در
برابر اموال كبير و گاه صغير احاديثى به نفع آنها وضع مىكردند و حتى به پيغمبر
اكرم صلى الله عليه و آله نسبت مىدادند چنين مطالبى را درباره ابن عباس جعل كرده
باشند به خصوص آنكه در روايات آمده است معاويه بعد از نمازهاى خود على عليه السلام
و امام