نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 510
اين سخن اشارهاى است به آنچه در روايات ديگر آمده است از جمله در حديثى كه
مرحوم «كلينى» در كافى از «ابو الحسن امام هادى» (ع) نقل مىكند آمده است كه حضرت
به يكى از ياران خود به نام «جعفرى» فرمود چرا تو را نزد «عبد الرحمن بن يعقوب»
ديدم (عبد الرحمن بن يعقوب يكى از منحرفان عقيدتى بود)؟
عرض مىكند: «عبد الرحمن» دايى من
است. فرمود: مگر نمىدانى كه او در باره خداوند سخن بسيار بدى مىگويد و او را به
صفات مخلوقات توصيف مىكند در حالى كه چنين نيست، سپس فرمود: يا نزد او باش و ما
را ترك كن يا با ما بنشين و او را ترك نما! «جعفرى» مىگويد: او هر چه مىخواهد
بگويد، وقتى من با او هم عقيده نباشم چه گناهى بر من است؟ حضرت فرمود: اما تخاف ان
تنزّل به نقمة فتصيبكم جميعا، آيا نمىترسى كه بلايى بر او نازل شود و همه شما را
در بر بگيرد»؟ [1] به همين
دليل هنگامى كه فساد- مخصوصا فساد عقيدتى- محيطى را فرا گيرد و مؤمنان نتوانند با
آن مقابله كنند و بيم آلودگى آنان برود بايد از آن محيط هجرت كنند و فلسفه هجرت
مسلمانان در آغاز اسلام نيز، درست همين معنى بود.
تعبير به «مرتهن بذنبه، در گرو گناه خويش است» اشاره به اين است كه گناه انسان را اسير خود مىسازد
و گويى به گروگان مىگيرد و رها نمىكند همان گونه كه در قرآن مجيد آمده است: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»، هر انسانى در گرو اعمال خويش است». [2]
[1] اصول كافى، جلد 2، صفحه 375، باب
«مجالسة اهل المعاصى». در اين باب روايات متعدد ديگرى نيز به اين مضمون ديده
مىشود.