سپس
مىافزايد «دارالبوار همان جهنم است كه در شعلههاى سوزانش فرو مىروند و
بدترين قرارگاهها است» (جَهَنَّمَ يَصْلوُنَها وَ
بِئْسَ القَرارِ).
تعبيرات اين
آيه نشان مىدهد كه كفران نعمتهاى الهى ممكن است قوم و ملّتى را به جهنم بفرستد و
در بدترين جايگاه، جاى دهد و حتى ممكن است دنيا را نيز براى آنها مبدّل به جهنم
سوزان كند.
در اينكه
منظور از نعمت خدا در اين آيه چيست؟ بعضى آن را به وجود پيامبراسلام صلى الله عليه
و آله تفسير كردهاند كه مشركان عرب آن را كفران كردند و به دارالبوار سقوط كردند،
و بعضى به ائمه اهل بيت كه گروهى از جمله بنى اميه آن را كفران نمودند، ولى ظاهراً
آيه مفهوم گستردهاى دارد كه همه نعمتهاى الهى را شامل مىشود و آنچه در بالا آمد
از مصاديق روشن آن است هر چند آيهاى كه بعد از اين دو آيه آمده نشان مىدهد كه
آيه ناظر به كسانى است كه در راه اسلام و توحيد را رها ساخته و به شرك و بت پرستى
روى آوردند ولى آنهم مىتواند ناظر به يكى از مصاديق بارز آن باشد.
بعضى از
مفسران مانند فخر رازى و مرحوم طبرسى در مجمع البيان شأن نزولى براى آيات فوق ذكر
كرده و آن را ناظر به اهل مكه دانستهاند كه خداوند انواع نعمتها را به آنها داد
كه مهمتر از همه بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله از ميان آنان بود، اما آنها قدر
نعمت را نداسته راه كفران را پيش گرفتند و به سرنوشت دردناكى گرفتار شدند و در
واقع كفران آنها نسبت به نعمت بعثت پيامبر همان كفر آنها بود!
ولى مىدانيم
شأن نزولها مفهوم آيات را تخصيص به مورد خاص نمىزند.
***
در هفتمين آيه باز سخن از گروهى است كه مشمول
انواع نعمتهاى الهى شده بودند؛ نعمت امنيت و آرامش و روزى فراوان و نعمتهاى
معنوى كه بوسيله پيامبرشان به آنها رسيده بود ولى آنها كفران نعمت كردند و همه آن
نعمتها از آنها