مضارع ذكر
شده و كفران و ناسپاسى به صورت فعل ماضى اشاره به اينكه در مسير تكامل و پيشرفت
روحانى و قرب الى الله تداوم شكر لازم است در حالى كه يك لحظه و يك بار ناسپاسى،
عواقب سوء و دردناكى به دنبال دارد. ديگر اين كه در ذيل اين آيه روى دو صفت «غنى و
حميد» (بىنياز و ستوده) تكيه شده در حالى كه در آيه مربوط به سليمان روى دو صفت
«غنى و كريم» تكيه شده بود و اين تفاوت شايد اشاره به آن است كه خداوند در هر حال
غنى و بىنياز از شكر بندگان است و فرشتگانش پيوسته او را حمد و ثنا مىگويند هر
چند به حمد و ثناى او نياز ندارد، اين بندگانند كه از طريق شكرگزارى راهى به كرم
فزونتر او پيدا مىكنند.
***
در چهارمين آيه سخن از انسانهاى كم ظرفيت و فاقد
ايمان و تقوا به ميان آمده كه ناسپاسى جزء خميره وجود آنها شده است، مىفرمايد:
«اگر به انسان نعمتى بچشانيم سپس از او بگيريم بسيار مأيوس و ناسپاس خواهد بود- و
اگر نعمتهائى بعد از شدت و ناراحتى به او برسانيم (از روى غرور) مىگويد: مشكلات
از من برطرف شد و ديگر باز نخواهد گشت و غرق شادى و غفلت و فخر فروشى مىشود،»
(وَ لَئِنْ اذَقْنَا الاْنسانَ مِنّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعناهُ مِنْهُ انَّهُ
لَيَؤُسٌ كَفُورٌ- وَ لَئِنْ اذَقْناهُ نَعْمآءَ بَعْدَ ضَرَّاء مَسَّتْهُ
لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَيِّئاتُ عَنّى انَّه لَفَرِحٌ فَخُورٌ).
همانگونه كه
مىدانيم اوصاف نكوهيدهاى كه براى انسان بطور مطلق در قرآن مجيد آمده است اشاره
به انسانهاى تربيت نايافته و بىايمان و يا ضعيف الايمان است به همين دليل در
آيهاى كه بعد از آيات مورد بحث آمده مىخوانيم: «الّا
الَّذينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصالحاتِ اولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ اجْرٌ
كَريمٌ؛ مگر كسانى كه (در سايه ايمان قوى) صبر و استقامت به خرج دادند و
عمل صالح بجا آوردند كه براى آنها آمرزش و اجر بزرگى است».
اين استثناء
به خوبى نشان مىدهد كه انسانهاى نااميد و ناسپاس و غافل و مغرور كسانى هستند كه
به مرحله بالاى ايمان و صبر و عمل صالح راه نيافتهاند.