نام کتاب : اخلاق در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 366
سپس آن را رها ساخته و به سراى ديگر براى پاسخ گويى بشتابند.
***
در پنجمين آيه، خداوند بخيلانى را كه نه تنها خود
بخيلند، بلكه ديگران را نيز به «بخل» دعوت مىكنند، مورد نكوهش قرار داده است؛ زيرا آنها به
عنوان مصداق روشنى از «مختال فخور[1]» معرفى گرديدهاند و در چندين آيه از قرآن مجيد تصريح شده
است كه خداوند «مختال فخور» را دوست ندارد. خداوند در مورد اين گروه مىفرمايد: «مختال فخور، همان كسانى
هستند كه «بخل» مىورزند و مردم را نيز دعوت به «بخل» مىنمايند و هر كس از اين
فرمان روى گردان شود (به خدا زيانى نمىرساند)؛ زيرا خداوند غنى و حميد است؛ الَّذينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُروُنَ النَّاسَ بِالبُخْلِ
وَ يَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرينَ
عَذاباً مُهيناً»[2].
بديهى است كه خداوند، هرگز انسانى را كه هميشه در تضاد مطلق با صفات «جلال» و «جمال» خداست، دوست
نخواهد داشت و او را مشمول عنايات خاص خود نخواهد نمود.
جالب توجه اين كه، در آيات قبل از آن، اشاره به مصائب مختلف زندگى انسانها
كرده و مىفرمايد: فلسفه اين مصائب آن است كه به زندگى مادى خود دلبسته نباشيد؛
يعنى، از امكانات مادى مغرور نشويد و بدانيد «بخل» شما را ثروتمند نمىكند، بلكه با وزش نسيمى،
دفتر ايّام بر هم مىخورد و ثروتمندترين مردم ممكن است در يك شب به فقيرين مردم
تبديل شود؛ پس فخر و مباهات به ثروت چه معنى دارد و «بخل» چه مشكلى را حل مىكند؟
نكته مهم ديگر اين كه دعوت بخيلان از ساير مردم به «بخل» به خاطر آن است كه مىخواهند همه، همرنگ آنها
باشند تا در ميان جمعيت رسوا نشوند، به علاوه چون اين گونه افراد، عواطف انسانى را
زير پا گذاردهاند، افرادى بى رحم و سنگدلند؛ حتى از «سخاوت» و ترحم ديگران به فقرا و نيازمندان، احساس رنج
و ناراحتى مىكنند.
در اين رابطه امام صادق عليه السلام مىفرمايند: «اميرمؤمنان عليه السلام
دستور داد كه پنج «وسق» [3]