نام کتاب : آيات ولايت در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 99
أبي طالب
عليه السلام كسى در حال ركوع صدقه نداده است، اشكالى به دلالت آيه وارد نمىشود،
بلكه اين كار جهت عظمت على عليه السلام و كار او، انجام شده است.
اشكال ششم:
ولايت على عليه السلام در حيات پيامبر صلى الله عليه و آله چه معنى دارد؟
اشكال ديگرى
كه فخر رازى [1] و ديگران مطرح نمودهاند اين است كه:
«اگر ولايت در اين آيه شريفه به معناى سرپرستى و
صاحب اختيار بودن و امامت و رهبرى باشد، ولايت على عليه السلام در حال حيات پيامبر
صلى الله عليه و آله چه معنايى دارد؟
زيرا بر فرض
ثبوت اين معنى براى علىّ بن أبي طالب عليه السلام، ولايت بعد از رحلت پيامبر براى
او ثابت مىشود، ولى در زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آله چنين ولايتى براى او
ثابت نيست، امّا اگر ولايت را به معناى دوستى و نصرت بگيريم هيچ اشكالى ندارد،
زيرا على حتّى در زمان پيامبر دوست و يار مؤمنان بوده است!».
پاسخ:
جواب اين اشكال هم روشن است، زيرا ولايت ولىّ و وصىّ و خليفه و جانشين همواره بالقوّه
بوده نه بالفعل و اساساً اين مطلب در درون اين كلمات نهفته است؛ حضرت زكريّا عليه
السلام كه از خداوند فرزندى طلب مىكند تا ولىّ و جانشين و وارث او باشد و خداوند
نيز خواستهاش را اجابت نموده و يحيى را به او مىدهد [2]،
آيا يحيى در زمان حيات پدر، وارث و ولىّ و جانشين اوست. يا پس از رحلت پدر؟ روشن
است كه اين امور بعد از مرگ پدر است.
اين مسأله يك
امر عرفى و عقلائى است؛ كسانى كه وصيتنامه مىنويسند و براى خود وصى تعيين
مىكنند، آيا براى وصى، قبل از مرگ خويش ولايت و اختيارى قائل مىشوند، يا اينها
مربوط به پس از مرگ است؟ آقاى فخر رازى حتماً وصيتنامه داشته است و براى خود وصى
انتخاب كرده است، آيا وصىّ او در زمان حياتش جانشين او بوده است، يا بعد از
مماتش!؟ از اين بالاتر، تمام زمامداران دنيا براى خويشتن خليفه و جانشينى تعيين
مىكنند، ولى هيچ كدام از