responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آيات ولايت در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 89

چگونه چنين كارى فعل كثير است در حالى كه طبق روايات به نمازگزار اجازه داده شده كه اگر به هنگام نماز بينى او خون آمد و وسيله شستشو در نزديك او بود، بينى خود را آب بكشد و به نماز ادامه دهد!؟ يا اگر حيوان خطرناكى در نزديكى خود مشاهده كرد، آن را بكشد و به نماز خود ادامه دهد؟

آيا اين افعال فعل كثير نيست؛ ولى يك اشاره فعل كثير است؟!

ثانياً: اين بهانه، نعوذ باللَّه، اشكالى و ايرادى به خداوند است! زيرا خداوند در آيه‌اى كه در رابطه با اين كار على عليه السلام نازل شده، وى را ستايش مى‌كند. اگر عمل آن حضرت باعث باطل شدن نماز او مى‌شد، آيا خداوند در شأن او و به عنوان مدحش، آيه‌اى نازل مى‌كرد؟

نتيجه اين كه، اين اشكال هم بهانه‌اى بيش نيست و نتيجه تعصّب و لجاجت است.

اشكال سوم: انگشتر بسيار قيمتى بود!

طبق برخى از روايات انگشتر فوق بسيار قيمتى و با ارزش بود، حتّى به گفته بعضى، قيمت آن برابر با ماليات يك استان، مثل شامات، بوده است. آيا استفاده از چنين انگشتر ارزشمندى، براى علىّ بن أبي طالب اسراف و حرام نبوده است؟

پاسخ: جواب اين بهانه نيز روشن است؛ زيرا:

اوّلًا: در هيچ روايت معتبرى مطلب فوق ديده نمى‌شود؛ بلكه ظاهراً انگشتر مورد بحث يك انگشتر معمولى و عادى بوده است؛ زيرا در آن زمان هنوز ايران و شامات و مانند آن فتح نشده بود و آن ثروتهاى كلان به دست مسلمانان نرسيده بود، بلكه فتوحات مذكور پس از ارتحال پيامبر صلى الله عليه و آله و در عصر خلفا رخ داد. علاوه بر اين، على عليه السلام كه غذايش در اوج قدرت و خلافت يك نوع خورشت بيشتر نبود و غالباً به نان جوين اكتفا مى‌كرد و لباسش معمولًا كرباس بود، چگونه امكان دارد از انگشترى چنان قيمتى استفاده كند؟

نام کتاب : آيات ولايت در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 89
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست