نام کتاب : آيات ولايت در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 402
شيخ روزبهان بعد از نقل حديث فوق مىگويد: «اين روايت بر علم و دانش على، و
قدرت حافظه قوى او، و فضيلت و برتريش دلالت دارد.»
وى پس از نقل روايت فوق و جملهاى كه خود در ذيل روايت در شأن على گفته،
مىگويد: «ولى اين امور دليل بر امامت و خلافت بلافصل على نمىشود!» [1]
پاسخ اين سخن روشن است، زيرا يكى از پايههاى اصلى امامت علم و آگاهى است، چون
امام جانشين پيامبر است و بايد از تمام سنّتهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
با اطّلاع باشد؛ امام بايد حلّال مشكلات مردم باشد و روشن است كه لازمه اين كار،
علم و آگاهى در سطح بالايى است. بدين جهت كسى كه از همه مردم آگاهتر و عالمتر
است، شايستگى بيشترى براى خلافت دارد، و لهذا ما مىگوييم: على بن أبي طالب عليه
السلام به اعتراف خودتان علم و فضل و هوش و ذكاوت فوق العادهاى داشت و بر ساير
مدّعيان خلافت از اين جهات برترى دارد، كدام عقل و منطق اجازه مىدهد كه با وجود
چنين انسان برجستهاى، به سراغ ديگران برويم!
بنابراين، چگونه آيه شريفه دلالت بر علم و تقواى فوق العاده على عليه السلام
دارد، ولى ارتباطى به خلافت و امامت ندارد! آيا اين سخن تناقضى آشكار نمىباشد!
نكتهاى ظريف از فخر رازى
فخر رازى در تفسير «أُذُنٌ واعِيَةٌ» اين سؤال را مطرح مىكند:
چرا «أُذُنٌ واعِيَةٌ» به صورت مفرد و نكره آمده، نه به صيغه جمع و معرفه؟
سپس در پاسخ به اين سؤال به سه نكته اشاره مىكند:
1. «للايذان بان الوعاة فيهم قلّة»- خداوند متعال مىخواهد با اين تعبير به ما
بفهماند كه گوش شنوا كم و صاحبان آنها انسانهاى بىادّعا و ناشناختهاى هستند.
2. «لتوبيخه النّاس بقلّة من يعى منهم»- دومين نكته اين تعبير اين است كه
خداوند مردم را به خاطر كم بودن گوش شنوا توبيخ و سرزنش مىكند، چرا در ميان اين
همه انسان، صاحبان گوشهاى شنوا كم هستند؟