نام کتاب : آيات ولايت در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 33
و جمعى ديگر
از دانشمندان و ياران پيامبر معترفند كه آيه فوق پيرامون ولايت حضرت على عليه
السلام نازل شده است.
قابل توجّه
اين كه، در مورد رواياتى كه بعضى از اشخاص فوق نقل كردهاند، طرق مختلفى وجود
دارد؛ مثلًا روايت فوق با يازده طريق از ابن عبّاس و جابر بن عبد الله انصارى نقل
شده است.
در بين
مفسّران اهل سنّت نيز عدّهاى روايت مربوط به ولايت امير مؤمنان عليه السلام را
نقل كردهاند، كه مىتوان به آقاى «سيوطى» در «الدّرّ
المنثور، جلد دوم، صفحه 298» و «أبو الحسن واحدى نيشابورى» در «اسباب
النّزول، صفحه 150» و «شيخ محمّد عبده» در «المنار،
جلد ششم، صفحه 120» و «فخر رازى» در «تفسير كبير»
و ساير تفاسير اشاره كرد.
در اينجا
براى نمونه فقط قسمتى از كلام فخر رازى را نقل مىكنيم:
او، كه در
ميان مفسّران اهل سنّت بىنظير است و تفسير قوى و مشروحى دارد و انسانى هوشيار و
عالم است (هر چند تعصّب زيادى نيز دارد، كه بعضاً حجابى براى او شده است) پس از
بيان نُه احتمال در تفسير آيه فوق، ولايت امير مؤمنان را به عنوان دهمين احتمال
مطرح مىسازد.
متن كلام فخر
رازى به شرح زير است:
نزلت الآية
فى فضل علي بن أبي طالب و لما نزلت هذه الآية أخذ بيده و قال: من كنت مولاه فعلي
مولاه اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه، فلقيه عمر فقال: هنيئاً لك يا بن أبي
طالب! أصبحت مولاي و مولى كل مؤمن و مؤمنة ...[1]
اين آيه در
مورد علىّ بن أبي طالب نازل شده است. هنگامى كه اين آيه شريفه نازل شد، پيامبر
اكرم صلى الله عليه و آله دست على عليه السلام را گرفت (و بلند كرد) و فرمود: «هر
كس كه من مولاى او هستم پس اين على هم مولى و رهبر اوست. پروردگارا! كسانى كه
ولايت على را پذيرفتهاند دوست بدار و كسانى كه با او به دشمنى