5. حَسَن. حديثى است كه راويان ممدوح، بدون آن كه بر عدالتشان تنصيص شده باشد، روايت كنند.
6. موثّق. حديثى است كه راويان آن، به رغم فساد عقيده، به نص توثيق شدهاند.
به حديث موثّق، قوى هم گفته مىشود. گاه نيز مراد از حديث قوى، روايت امامى غير مذموم و غير ممدوح است.
7. ضعيف. نقطه مقابل قوى است. گاه ضعيف، نقطه مقابل صحيح و حسن و موثّق است و نسبت به زيادت و نقصانِ قدح، اطلاق مىشود.
8. مقبول. به خبرى گفته مىشود كه تلقّى به قبول و به مضمون آن، عمل كردهاند.
9. مُرسل. حديثى است كه در آن، راوىاى كه معصوم را درك نكرده، بدون واسطه نقل كند يا واسطه را فراموش يا رها كند. هرگاه يك راوى افتاده باشد، حديث، «منقطع» و «مقطوع» ناميده مىشود و هرگاه بيش از يك نفر افتاده باشد، «مُعضل» ناميده مىشود.
10. موقوف. حديثى است كه از مصاحب معصوم، روايت شود. اگر راوى صحابى پيامبر صلى الله عليه و آله باشد، به آن «اثر» هم گفته مىشود.
11. شاذ و نادر. خبرى است كه مخالفِ مشهور باشد. به مروى ثقه نيز، هرگاه مخالف مشهور باشد، اطلاق مىشود.[1] شهيد اوّل، در ادامه به شرايط پذيرش و عدم پذيرش خبر واحد پرداخته است.[2] پس از شهيد اوّل نيز، ابن فهد حلّى (م 841 ق)، شاگرد شاگردان شهيد اوّل، در