درباره اين كه چه كسى نخستين بار اين تقسيمبندى را سامان داد، اتّفاق نظر وجود ندارد. برخى حديثپژوهان بر آناند كه ابتكار اين اصطلاحات، از آنِ علّامه حلّى (م 726 ق) است.[1] برخى نيز اين چرخش ديدگاه نسبت به حديث را به احمد بن طاووس (م 673 ق) نسبت دادهاند.[2] به هر روى، علامه حلّى، در كتابهاى فقهى خود، بر اساس ردهبندى نوين عمل كرده است. وى در مقدّمه هشتم از مقدّمات كتاب فقهى خود، منتهى المطلب فى تحقيق المذهب، به بيان مراد از اقسام حديث پرداخته است. عبارت او، چنين است:
قديأتى فى بعض الأخبار، أنّه فى الصحيح و نعنى به ما كان رواته ثقاةً عدولًا. وفى بعضها فى الحسن، و نريد به ما كان بعض رواته قد أثنى عليه الأصحاب و إن لم يصرّحوا بلفظ التوثيق له. وفى بعضها فى الموثّق ونعنى به: ما كان بعض رواته من غير الإماميّة كالفطحيّة والواقفيّة وغيرهم، إلّاأنّ الأصحاب شهدوا بالتوثيق له.[3] ما [در اين كتاب] درباره برخى احاديث، تعبير «صحيح» را به كار مىبريم و منظورمان حديثى است كه راويان آن، ثقه عادل باشند. درباره برخى ديگر، اصطلاح «حَسَن» را به كار مىبريم و مراد، حديثى است كه برخى از راويان آن، مورد ستايش اصحاباند، هرچند به توثيق ايشان، تصريح نكرده باشند. درباره برخى احاديث، تعبير موثّق به كار خواهيم بُرد و آن، حديثى است كه برخى از راويان آن، غير امامى و مثلًا فَطحى يا واقفى هستند؛ امّا اصحاب به وثاقت ايشان گواهى دادهاند.
در منابع كتابشناسى از دو كتاب حديثى علّامه حلّى ياد شده كه در آن،
[1]. مشرق الشمسين، ص 31؛ الوافى، ج 1، ص 22؛ قاموس الرجال، ج 1، ص 39. محقّق شوشترى بر آن است كهعلّامه، اين شيوه را از استاد رجال خود احمد بن طاووس گرفته است. سيّد حسين مدرّسى نيز، گروهبندى احاديث را در اصل از ابن طاووس دانسته كه به وسيله علّامه حلّى، تحكيم شده و رواج يافته است.( ر. ك: مقدّمهاى بر فقه شيعه، ص 53).
[2]. منتقى الجمان، ج 1، ص 14؛ أعيان الشيعة، ج 3، ص 190.