نام کتاب : انديشه اجتماعى در روايات امر به معروف و نهى از منكر نویسنده : صديق اورعى، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 142
تفاوت اين دو نوع، در تقدم شناخت قطعى و استدلالى بر تلقين و ايمان، يا نبودن چنين حالتى است. در نوع اوّل، ابتدا با قدم عقل، درستى هدف و راه يافت مىشود و سپس با تذكر هميشگى عقل به قلب، ايمان به ارزشهاى شناخته شده عقلى، به دست مىآيد. امّا در نوع دوم، پيش از اين كه عقل درباره درستى و نادرستى هدف و راه و ارزشهاى گروه به ارزيابى و قضاوت بپردازد، با شعار و تبليغ و ايجاد جاذبههاى عاطفى، فرد را جذب گروه مىكند و او را به جريان همانندسازى با گروه مىكشاند. سپس با شيوههايى كه پيشتر ذكر شد، همرنگى با گروه را در او تشديد مىكند و او در يك جريان ديالكتيكى تشديد و تزايد قرار مىگيرد. به قول ارانسون، تشديد و تزايد، فرايندى است كه خود را تغذيه مىكند. وقتى تعهدى كوچك به عمل آمد، صحنه را براى تعهدات بيشتر فراهم مىآورد.[1] همو مىگويد: فردى را كه تعهد در مورد كارى را نمىپذيرد، در جنبهاى خيلى كوچك از آن كار درگير بكنيد. اين عمل، موجب تعهد او به اين هدف مىگردد. وقتى متعهد شد، احتمال پذيرفتن درخواست بزرگترى از طرف او افزايش مىيابد. در اين نوع از گروه، با لطايف الحيل، شعار، تبليغ و ايجاد جاذبههاى عاطفى، آن هم با استفاده از جنبههاى مختلف، فرد را اندكى به گروه متمايل مىكنند و او را به جريان همانندسازى- اگر چه اندك- مىكشانند. سپس از فرصت به دست آمده كه فرد با گروه مرتبط شده است، براى تبليغ و تلقين بيشتر استفاده مىكنند. مىكوشند از او تعهداتى بگيرند (امروزه مرسوم است كه از اردوها و مجالس ظاهراً دوستانه استفاده مىكنند). خلاصه در فرآيند تشديد و تزايد تمايل الف- تعهد ب- تمايل ب- تعهد ب او را متعهد مىكنند. اين ارزشهاى تلقين شده كه محبت گروه مربوط به آنها نيز در دل طرف، جاى گرفته و عملًا به همكارى با آن نيز كشيده شده است، باعث مىشود كه براى فرار از تعارض شناختى، در شناخت خود تغيير ايجادكند و بكوشد ارزشهاى گروه را درونى سازد.
ناهماهنگى شناختى، اساساً حالتى از تنش است كه از داشتن دو شناخت همزمان كه از نظر روانى نامتجانس هستند، به دست مىآيد. از آنجا كه حالت ناهماهنگى شناختى