responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 10  صفحه : 17

2760.الكافى ـ به نقل از عبد الملك ، از امام صادق عليه السلام: روز عاشورا، روزى است كه حسين عليه السلام در آن روز ، كشته شد... . اين روز، جز روز اندوه و ماتم نيست؛ اندوه و ماتمى كه بر آسمانيان و زمينيان و همه مؤمنان، وارد شده است .

3 / 2 ـ 5

تسليت گفتن به يكديگر ، بِدان گونه كه روايت شده

2761.كامل الزيارات، ـ به نقل از مالك جُهَنى، در باره برپايى ماتم در ر: [به امام باقر عليه السلام ]گفتم : چگونه برخى به يكديگر تسليت بگويند؟ فرمود: «[چنين] مى گويند: خداوند، پاداش هاى ما را بر سوگوارى حسين عليه السلام بزرگ گردانَد و ما و شما را همراه با ولىّ خودش ، مهدىِ خاندان محمّد صلى الله عليه و آله ، از خونخواهان حسين عليه السلام قرار دهد » .

3 / 2 ـ 6

نماز و دعا و زيارت، بِدان گونه كه روايت شده

2762.مصباح المتهجّد ـ به نقل از عبد اللّه بن سِنان ـ: روز عاشورا، بر سَرورم امام صادق عليه السلام وارد شدم . ديدم رنگ پريده و اندوهگين است و اشك از چشمانش، همانند لؤلؤ ، جارى است . گفتم : اى پسر پيامبر خدا ! چرا گريه مى كنى ـ خداوند ، چشمانت را گريان نكند ـ ؟ به من فرمود: «آيا غافلى؟ آيا نمى دانى كه در چنين روزى، حسين بن على عليه السلام كشته شد؟» . [1] گفتم : سَرورم! نظرت در باره روزه امروز چيست؟ فرمود: «روزه بگير ؛ امّا بدون تصميم شبانه، و افطار كن، امّا نه با سرخوشى و روزه آن را كامل نكن و افطارت، ساعتى پس از نماز عصر، با جرعه اى آب باشد ؛ چرا كه در چنين ساعتى، جنگ با خاندان پيامبر خدا، فرو نشست و آن واقعه بزرگ ، متوقّف شد ، در حالى كه سى كشته از آنان در جمع يارانشان بر زمين افتاده بود، كه كشته شدنشان براى پيامبر خدا، گران بود و اگر پيامبر صلى الله عليه و آله زنده بود، ايشان ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ خود ، صاحب عزا بود». همچنين، امام صادق عليه السلام گريست تا اين كه محاسنش با اشك هايش خيس شد و آن گاه فرمود: «خداوندت هنگامى كه نور را آفريد، آن را در روز جمعه، در آغاز ماه رمضان مقدّر كرد و تاريكى را در روز چهارشنبه آفريد ، كه روز عاشورا را هم در چنين روزى آفريد (يعنى روز دهم ماه محرّم) و براى هر يك از نور و تاريكى، راه و روشى قرار داد. اى عبد اللّه بن سِنان ! بهترين كارى كه در اين روز انجام مى دهى، اين است كه در پى جامه تميز باشى و آن را بپوشى و تسلُّب كُنى» . گفتم : تسلُّب ، يعنى چه؟ فرمود: «[يعنى] خود را به شكل ماتم زدگان درآورى (دكمه هايت را باز كنى و آستين هايت را بالا بزنى) [2] . بعد به بيابان كويرى ، يا جايى كه كسى تو را نبيند، يا به خانه اى كه خالى باشد يا جايى خلوت مى روى ، در زمانى كه روز ، بالا آمده باشد . آن گاه، چهار ركعت نماز با ركوع و سجده خوب، و با خشوع، مى خوانى و در هر دو ركعت، سلام مى دهى . در ركعت اوّل، سوره حمد و «قُلْ يَـأَيُّهَا الْكَـفِرُونَ» و در ركعت دوم، سوره حمد و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را مى خوانى . سپس دو ركعتِ دوم را به جا مى آورى و در آن، در ركعت اوّل، سوره حمد و سوره احزاب و در ركعت دوم، سوره حمد و «إِذَا جَآءَكَ الْمُنَـفِقُونَ» يا هر چه قدر از قرآن كه توانستى بخوانى، مى خوانى. آن گاه ، سلام مى دهى [3] و صورتت را به سمت قبر حسين عليه السلام و آرامگاهش بر مى گردانى و جايگاه به زمين افتادنش را در نظرت مجسّم مى كنى و بر ايشان و هر كه از فرزندان و خانواده، با ايشان بوده ، سلام و درود مى فرستى و كُشندگان ايشان را لعن مى كنى و از كارهايشان، بيزارى مى جويى. خداوند، با اين، درجات تو را در بهشت بالا مى برد و گناهانت را مى ريزد. آن گاه تلاش مى كنى در آن جايى كه هستى، در بيابان يا فضاى باز يا هر جايى كه هست، گام هايى بردارى و در اين هنگام مى گويى: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ جِعُونَ؛ همه از خداييم و به سوى او باز مى گرديم» . رضىً بقضاء اللّه و تسليما لأمره؛ خشنود به قضاى خدا و تسليم فرمانش هستيم . در اين حال، بايد حالت غم و اندوه داشته باشى . در چنين روزى ، خداى سبحان را بسيار ياد كرده، و اِسترجاع كن (إنّا للّه بگو). و هنگامى كه از قدم زدن و كارت فارغ شدى، در جايى كه نماز خواندى، بِايست و بگو: خداوندا! فاجرانى را كه با پيامبرت دشمنى كردند و با دوستانت جنگيدند و جز تو را پرستيدند و حرام هاى تو را حلال شمردند، كيفر كن و فرماندهان و پيروانشان و هر كس را كه از آنهاست و اسبى تازانْد و در ميان جمعيّتِ آنها بود و يا به كارشان راضى بود ، فراوان لعنت كن . خداوندا ! در گشايش كار خاندان محمّد شتاب كن و درودهايت را بر او و بر آنان نثار كن ، و آنها را از دست منافقانِ گم راه و كافران منكِر ، نجات بده و برايشان پيروزىِ آسان نصيب كن و برايشان رحمت و گشايشِ نزديك فراهم كن و برايشان از جانب خودت، بر دشمنت و دشمن آنان، تسلّطى پيروزمندانه قرار ده . آن گاه دستانت را بلند كن و با اين دعا، قنوت بگير و در حالى كه به دشمنان خاندان محمّد ـ كه درود خدا بر او و بر آنان باد ـ اشاره مى كنى، بگو: خداوندا ! بسيارى از امّت، با امامانى پاس داشته شده، دشمنى كردند و به كلمه[ى توحيد] كافر شدند و با پيشوايان ستمگر ، همراهى كردند و از قرآن و سنّت ، دورى گزيدند و از دو ريسمانى كه دستور داده شده بود از آنها اطاعت شود و به آنها چنگ زده شود، منحرف شدند و حق را كشتند و از راه ميانه [و مستقيم] ، تجاوز كردند، و به احزاب ، يارى رساندند و كتاب را تحريف كردند و حق را كه برايشان آمده بود ، منكر شدند و وقتى باطل بر آنان عرضه شد، آن را گرفتند و حقّ تو را تباه نمودند و بندگانت را گم راه كردند و فرزندان پيامبرت را ـ كه بهترينِ بندگانت و حاملان علم تو و وارثان حكمت و وحى تو بودند ـ كشتند . خداوندا ! گام هاى دشمنانت و دشمنان فرستاده ات و دشمنان خاندان پيامبرت را بلغزان و خانه هايشان را ويران كن و سلاحشان را كُند نما و يگانگى شان را در هم بريز و بازوانشان را بشكن و نيرنگشان را سست كن و با شمشير برنده ات ، آنها را بزن و با سنگ شكننده ات ، آنها را هدف قرار بده و از همه سو در بلا گرفتارشان كن و با عذابت ، بيچاره شان نما و به عذابى ناشناخته گرفتارشان كن و به قحطى و عقوبت ـ كه با آن ، دشمنانت را نابود كرده اى ـ مبتلايشان ساز، كه تو انتقامگير از مجرمانى. خداوندا ! سنّت تو ، تباه و احكام تو ، تعطيل و نسل پيامبر تو ، در زمين ، سرگردان اند. خداوندا ! حق و اهل آن را يارى ده و باطل و اهل آن را در هم بكوب و با نجات دادن ما، بر ما منّت نِه و ما را به ايمان ، ره نمون ساز و در گشايش كار ما ، شتاب كن و آن را به گشايش كار اوليايت سامان ده و آنها را دوست ما قرار ده و ما را وارد بر آنان ساز. خداوندا ! هر كسى را كه روز كشته شدن پسر پيامبرت و برگزيده ات را عيد قرار داد و با آن ، خوشى و سرحالى كرد، نابود كن و آخرينشان را بگير ، همان گونه كه اوّلينشان را گرفتى، و عذاب و عقوبتت را دو برابر به هر ستم كننده بر اهل بيت پيامبرت ، قرار بده و پيروان و پيشوايانشان را نابود ساز و حاميان و گروهشان را هلاك كن. خداوندا ! درودها و رحمت ها و بركت هايت را بر نسل پيامبرت افزون كن ؛ همان نسلى كه حقّشان ضايع شد و ترسان و خوارشده و باقى مانده شجره پاك و خجسته اند. خداوندا ! آرمان آنان را رفعت بخش و حجّتشان را آشكار كن و بلا و تنگى و تاريكى و بيهودگى ها و تيرگى را از آنان برطرف كن و دل هاى شيعيانشان و حزبت را بر طاعت آنان و دوستى و يارى و ولايتشان استوار ساز و آنان را كمك كن و شكيبايى در برابر آزارها را نصيبشان كن و برايشان روزگارى مشهود و وقت هاى پسنديده فرخنده قرار ده، كه گشايش امورشان در آن ايّام ، نزديك شود و مايه مكنت و يارى شان گردد، همان گونه كه براى دوستانت در كتاب نازل شده ات تضمين كردى . تو گفتى ـ و گفته تو ، عين حق است ـ كه : «خداوند به كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته كرده اند، وعده داده است كه آنان را در زمين، جانشين [خويش] گرداند ـ همان گونه كه پيش از آنها را جانشين [خويش] كرد ـ و براى آنان دينش را كه برايشان رضايت داده، فراهم سازد و نگرانى شان را به امنيت بدل سازد، [و اين كه] مرا بپرستند و برايم هيچ انبازى قرار ندهند» . خداوندا ! غصّه شان را برطرف كن، اى كسى كه جز او هيچ كس ، عهده دار برطرف كردن رنج نيست! اى يگانه، اى زنده و اى برپا دارنده ! و من ـ اى معبودم ـ بنده ترسان تو ام، و بازگشت كننده به تو . از تو خواهانم، و به تو روى آورم، و به آستانه تو پناهنده ام، و مى دانم كه هيچ پناهگاهى از تو، جز خود تو نيست. خداوندا ! دعايم را بپذير و ـ اى معبود من ـ آشكار و پنهانم را بشنو و مرا از كسانى قرار بده كه از كردارش راضى هستى و عبادت هايش را پذيرفته اى و به رحمت خودت نجاتش داده اى ، كه تو ارجمند و بزرگوارى . خداوندا ! در آغاز و پايان، بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و به محمّد و خاندان محمّد ، بركت بده و بر محمّد و خاندان محمّد، رحم كن به كامل ترين و بهترين درودها و بركت ها و رحمتى كه بر پيامبرانت و فرستادگانت و فرشتگانت و حاملان عرشت فرستاده اى و عطا كرده اى، به حقّ اين كه معبودى جز تو نيست . خداوندا ! ميان من و خاندان محمّد ـ كه صلوات تو بر او و آنان باد ـ جدايى مينداز . اى مولاى من ! مرا شيعه محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام و نسل پاك و برگزيده شان قرار بده و تمسّك به ريسمان آنان و خشنودى از راه آنها و پيروى از سنّت آنان را به من عطا كن، كه تو بخشنده بزرگوارى . آن گاه صورت را روى خاك بگذار و بگو: اى كسى كه هر چه را بخواهد، حكم مى كند و هر چه را اراده نمايد، انجام مى دهد. تو حكم كردى . پس ستايش ، از آنِ توست . تويى ستوده و سپاس گزارى شده. اى مولاى من ! در گشايش امورِ آنان و گشايش كار ما به دست آنان ، شتاب كن، كه تو ، ضامن عزّت آنان پس از خوارى، و افزايش آنان پس از اندكى، و آشكار شدنشان پس از پنهانى، هستى. اى راستگوترينِ راستگويان و اى مهربان ترينِ مهربانان ! اى معبود و سَرورم ! به بخشش و بزرگوارى ات، با تضرّع به درگاهت، از تو مى خواهم، برآوردن آرزويم را، و گذشتت را از من، و قبول اندك و زياد عملم را، و زياد شدن اين روزهايم را، و رسيدن به اين شهادتگاه را، و اين كه مرا از كسانى قرار دهى كه دعوت شدند و طاعت و دوستى و يارى آنان را اجابت كردند و اين كه آن را با آسايشى به همين زودى و با شتاب، به من نشان دهى، كه تو بر هر چيزى توانايى . آن گاه سرت را به سمت آسمان ، بلند كن و بگو: به تو پناه مى برم از اين كه از كسانى باشم كه ايّام تو را آرزو نمى كنند . پس پناهم ده ـ اى معبودم ـ به رحمت خودت از اين . اى ابن سِنان ! اين ، بهتر است از فلان و فلان حج و فلان و فلان عمره كه به صورت داوطلبانه انجام دهى و مالت را براى آن هزينه كنى و بدنت را به زحمت و رنج بيندازى و از خانواده و فرزندانت جدا شوى. بدان كه هر كس اين نماز را در اين روز بگزارد و اين دعا را با اخلاص بخواند و اين عمل را با يقين و صدق انجام دهد، خداوند متعال، ده خصلت به او مى بخشد كه از جمله آنهاست: خداوند ، او را از مرگ بد ، نگه مى دارد، و از بدى ها و نادارى در امان مى دارد، و هيچ دشمنى را بر او چيره نمى كند تا بميرد، و او را از ديوانگى و بيمارىِ جُذام و پيسى در خودش و فرزندانش تا چهار پشت ، حفظ مى كند، و راه نفوذ شيطان و دوستانش را بر او و نسلش تا چهار پشت مى بندد» . ابن سِنان مى گويد من باز گشتم ، در حالى كه مى گفتم: ستايش ، از آنِ خدايى است كه با شناخت شما و دوستى تان، بر من منّت گذاشت و از او درخواست مى كنم كه مرا به منّت و رحمتش بر فرمان بردارى از شما در واجباتم يارى كند .


[1] در الإقبال ، اين افزوده آمده است: گفتم : چرا، سَرورم ! مى دانم و براى همين آمده ام كه در اين باره، از شما سؤال كنم و در باره اين روز، از علم شما استفاده كنم. فرمود: «هر سؤالى دارى ، بپرس» .

[2] از اين سخن مى توان استفاده كرد كه سوگوارى براى سيّد الشهدا و يارانش ، به صورت متعارف در هر زمان ، مطلوب است . گفتنى است كه واژه «تسلُّب» ، در لغت ، به معناى : «پوشيدن لباس سياه عزادارى» است

[3] در الإقبال ، چنين آمده است: «آن گاه سلام مى دهى و رويت را به سمت قبر ابا عبد اللّه عليه السلام مى گردانى و جايگاه به زمين افتادنش را مجسّم مى كنى و ذهنت را از هر چيزى فارغ مى نمايى و تمامى بدنت و فكرت را متمركز مى كنى . آن گاه هزار بار ، كُشنده اش را لعن مى كنى . برايت به ازاى هر لعن، هزار حسنه نوشته مى شود و هزار گناه ، پاك مى گردد و برايت هزار درجه در بهشت، ثبت مى شود. سپس از جايى كه نماز خواندى، هفت بار حركت كن ، [و بِايست] و در هر بار، هفت مرتبه بگو: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ جِعُونَ» . رضىً بقضاه و تسليما لأمره؛ «ما از خداييم و بازگشتمان به سوى اوست» . خشنود به قضاى خدا و فرمانبر اوييم . در همه اين حالت ها، غمگين و اندوهناك، ماتم زده و غصّه دار و اندوهگين باش. وقتى از اين حالت فارغ شدى، در جايى كه در آن نماز خواندى، مى ايستى و هفتاد بار مى گويى...» و دعايى را كه در متن كتاب آمده ، ذكر مى كند.

نام کتاب : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 10  صفحه : 17
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست