نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 8 صفحه : 157
در پايان از تذكر چند نكته اى ناگزيريم:
گذشته بر اين كه تمام مفسران و دانشمندان شيعه، موضوع مباهله را در كتابهاى خود آورده اند از ميان علما و دانشمندان اهل تسنن شصت نفر در كتابهاى خود پيرامون اين سرگذشت سخنانى گفته اند و نكاتى يادآور شده اند كه برخى را يادآور مى شويم:
1. «مسلم بن حجاج» در «صحيح» خود كه دومين صحيح از صحاح ششگانه است مى نويسد:«معاويه به سعد وقاص گفت: چرا على (عليه السلام) را سبّ نمى كنى، جواب داد: به خاطر سه خصلتى كه على (عليه السلام)داشت و من آرزو مى كنم كه يكى از آنها را دارا بودم. او پس از سخنانى مى گويد:هنگامى كه آيه مباهله نازل گرديد پيامبر (صلى الله عليه وآله) على و فاطمه و حسنين (عليهم السلام) را خواست وقتى همگى جمع شدند پيامبر گفت: «اللّهمّ هؤلاء أهلى»:« آنان اهل بيت من هستند».[1]
2. حاكم نيشابورى در مستدرك خود مى گويد: اخبار متواتر از ابن عباس و غيره رسيده است كه پيامبر دست على (عليه السلام) و حسنين را گرفت و فاطمه را پشت سر قرار داد و رو به هيئت نمايندگى نجران كرد و گفت:
«اينان فرزندان ما و زنان و جان هاى ما هستند شما نيز برخيزيد همانند آنها را بياوريد تا مباهله كنيم و لعنت خدا را بر گروه دروغگويان بفرستيم».[2]
3. ثعلبى در تفسير خود مى نويسد: «هنگامى كه پيامبر (صلى الله عليه وآله) وارد صحنه مباهله شد حسين(عليه السلام)را در آغوش داشت و دست حسن(عليه السلام) را گرفته بود، و