responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 5  صفحه : 196

كه در كون و هستى است به سوى خدا باز مى گردد ولى چيزى كه هست در اين بازگشت، نقص ها و قشرها و پوستها را فرو افكنده و كمال و مغز را با خود به بالا مى برد.[1]

تحليل اين نظريه

اين نظريه كه روى اصول يازده گانه استوار شده است از جهاتى خدشه پذير و قابل تأمل است كه برخى را يادآور مى شويم:

الف. آنچه از مجموع سخنان صدرالمتألهين استفاده مى شود اين است كه بدن دنيوى درمسير حركت و تكامل، بدن اخروى را در دامن خود مى پرورد و در حقيقت بدن اخروى باطن اين بدن، و اين بدن ظاهر آن بشمار مى رود و در قيامت اين بدن باطنى متعلَّق نفس مى باشد و به عبارت ديگر نفس و بدن حركت خود را در اين جهان هماهنگ با هم آغاز نموده و هر كدام راه كمال خود را پيش مى گيرد نفس به سوى تجرد كامل پيش مى رود، و بدن هم به سوى لطافت و سرانجام به بدن مثالى (صورت بدن نه جرم آن) تبديل مى گردد.

در اينجا اين سؤال مطرح مى شود كه تعلق نفس به بدن گزاف و بى ملاك نبوده وجهت و علتى لازم دارد و بدون آن جهت و ملاك وحدت و تركيب ميان آن دو انجام نمى گيرد، در اين جا بايد روشن شود كه نياز نفس به چنين بدنى روى چه ملاكى است؟ در اين باره دو احتمال وجود دارد كه در كلام صدرالمتألهين روشن نشده است:

1. نفس در تكامل خود بايد مدتى با اين بدن(بدن مثالى) همگام و همراه باشد تا سير تكاملى خود را طى كرده و به عالم عقول بپيوندد.


[1] اسفار:9/198ـ 199، باب 11، فصل 1.

نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 5  صفحه : 196
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست