responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 5  صفحه : 190

و به عبارت فشرده نياز به بدن در سراى ديگر براى ممكن ساختن فعاليت هاى نفس مى باشد و چنين بدنى شايسته تعلق نفس نيست و در نتيجه تناسخ لازم نمى آيد.

«صدرالمتألهين» همين نظريه (تعلق نفس به بدن مثالى) را پذيرفته و با ترتيب مقدماتى به طور غير مستقيم هر دو اشكال را پاسخ داده است.

او در پرتو مقدمات يازده گانه به وحدت بدن مادى و بدن مثالى پى برده و تفاوت آن دو را از طريق كمال و نقص و اين كه بدن مثالى مرتبه متكامل بدن مادى است، تفسير نموده و بدين طريق اشكال نخست (تباين دو بدن) را حل كرده است.

و امّا اشكال دوم، وى بدن مثالى را بدن پيش ساخته در عالم مثال تصور نمى كند، بلكه طبق تقرير تلميذ او مرحوم«عبدالرزاق لاهيجى»، بدن مثالى را همراه با بدن دنيوى مى داند. او در تقرير اين مطلب چنين مى نويسد:

«همچنان كه نفس در حين تعلق به بدن، بدن خود و جميع اجزا و اعضاى ظاهر و باطن را تخيل مى كند، و آن بدنى است لا محاله خيالى غير از بدن محسوس به حواس ظاهر و آن بدنى است كه انسان در خواب، خود را با آن بدن مشاهده مى كند، بعد از مفارقت نفس از اين بدن محسوس نيز همان بدن خيالى كه متخيل او بود، با او است و آن بدن لامحاله آلت ادراك جميع جزئيات و صور محسوسه تواند بود بدون آن كه حاجت شود نفس را تعلّق به جسمى از اجسام».[1]

با اين تقرير، بدن مثالى مخلوق خود نفس در حيات دنيوى است كه با تخيل ايجاد مى شود و پس از مرگ مورد تعلق او قرار مى گيرد نه بدن پيش


[1] گوهر مراد، ص 371.

نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 5  صفحه : 190
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست