نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 2 صفحه : 91
ذات خود مبتهج است و از آن جا كه ذات سرچشمه فعل است، به فعل خويش نيز مبتهج مى باشد; چنان كه گفته اند:«من أحبّ شيئاً أحبّ آثاره ولوازمه»، بنابر اين محبت نسبت به فعل، اراده در مقام فعل است و ابتهاج در مقام ذات، اراده در مقام ذات مى باشد، در اين صورت براى اراده دو مرتبه است، يكى صفت ذات، و ديگرى صفت فعل.
اين [1]نظريه مانند نظريه پيشين مشكلى را حل نمى كند، زيرا حقيقت اراده غير از حقيقت ابتهاج و رضا است و تفسير اراده به آن دو، انكار واقعيت اراده در خدا است.
خلاصه با كافى نبودن دو پاسخ ياد شده اشكال بار ديگر جلوه مى كند و آن اين كه: اگر اراده را صفت ذات بدانيم، مشكل تدريج پيش مى آيد و اگر صفت ذات ندانيم، او را فاعل غير مريد خواهيم دانست كه خود نقص است.
3. اراده اعمال قدرت است
برخى ديگر در مقابل اين اشكال خضوع كرده و آن را پذيرفته اند و اراده را صفت فعل مى دانند و آن را به اعمال قدرت تفسير كرده و مى گويند: ما براى اراده خدا چيزى جز اعمال قدرت تصور نمى كنيم، از آن جا كه سلطه خدا تمام و كمال است و نقص درآن راه ندارد، خواسته او بدون توقف بر مقدمه اى تحقق مى پذيرد. چنان كه مى فرمايد: