نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 2 صفحه : 65
اين اشكال به دو مورد ديگر نيز راه ندارد، يكى افعال و ديگرى اضافات و نِسَب است زيرا درست است كه افعال خدا متعدد است، ولى فعل او پايين تر از ذات است و تعدد فعل و كثرت آن، مايه تكثر در ذات نيست.
و امّا نسب و اضافات مانند رازقيت، خالقيت، هرچند مربوط به ذات است، امّا در رتبه ذات نيست، زيرا اين نسب از فعل خدا انتزاع مى شوند، وقتى بنده اى را مى آفريند و به او روزى مى دهد، دو وصف خالقيت و رازقيت از مقام فعل او، انتزاع مى شوند، جايى كه تعدد فعل، مايه كثرت در ذات نباشد، طبعاً نسب و اضافات منتزع از افعال، چنين مشكلى نخواهند داشت. اكنون به بيان نظريه هايى كه در صدد هماهنگ ساختن اين دو اصل اند، مى پردازيم:
1. بازگشت صفات ثبوتى به سلبى
برخى از متكلمان براى هماهنگ ساختن اين دو اصل اعتقادى، ناچار شده اند تمام صفات ثبوتى را به سلبى بازگردانند، و طبعاً كثرت سلب، مايه كثرت در مسلوب نخواهد بود; ابواسحاق نظام (م235) پايه گذار اين نظريه مى گويد: اين كه مى گوييم خدا عالم و قادر است، مقصود اين است كه جاهل و عاجز نيست.
ولى اين نظريه كاملاً بى پايه است، زيرا معنى عالم بودن خدا اين است كه او واقعيت اين كمالات را داراست، همچنان كه درباره غيرخدا نيز چنين است.
و به ديگر سخن، نخست او را به علم و قدرت توصيف مى كنيم و در درجه بعد، جهل و عجز را از او طرد مى نماييم، نه از اين كه از لحظه نخست، سراغ طرد جهل و عجز مى رويم.
گذشته از اين، خود پاسخ خالى از اشكال نيست; زيرا چگونه مى توان
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 2 صفحه : 65