نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 2 صفحه : 48
باز مى گردد; بنابر اين فرض، لفظ جلاله اسم نيست، بلكه اسمِ اسم است، يعنى ذات متعين با جمال و كمال خود اسم است و نام اين اسم، لفظ جلاله است.
همچنين الفاظِ علم و قدرت وصف نبوده، بلكه آئينه صفات مى باشند، زيرا صفات حق تعالى آن كمالات وجودى است كه با ذات همراه بوده و نام اين كمالات همان علم و قدرت است.
اين دو نوع فرق، هرچند به ظاهر مختلف جلوه مى كنند، ولى وجه مشترك نيز دارند و در حقيقت هر دو مى گويند: ذات با تعين اسم، و خود تعين صفت است، چيزى كه هست متكلمان و مفسران ذات و تعين را در عالم الفاظ و مفاهيم تصور مى كنند و لفظى را كه حاكى از تعين ذات با صفت است اسم، و لفظى را كه حاكى از خود تعيّن است وصف مى نامند، در حالى كه اهل معرفت مركز و محور اين نوع تصورها را واقعيت ذات و كمال مى دانند، ذات واقعى حق، متعين با صفات، اسم تكوينى و خود تعيّن، صفت تكوينى و الفاظ حاكى ازاين ذات وتعين، اسمِ اسم يا آئينه صفات ناميده مى شوند. و در حقيقت هر دو نظر در يك مسير حركت مى كنند، چيزى كه هست محور تصور گاهى عالم الفاظ و مفاهيم است و گاهى واقعيتها، وچون مفسران و متكلّمان با توده مردم سخن مى گويند، اصطلاح نخست را برگزيده اند; ولى عارفان و سالكان با گروه خاصى سر و كار دارند كه از نردبان معرفت چند پله بالاتر رفته اند، اصطلاح دوم را انتخاب كرده اند.
3. انديشه اتحاد اسم با مسمّى
از بحثهايى كه دامنگير قدما و متأخران شده است، مسئله وحدت اسم با مسمى و يا تغاير آن دو است. در حالى كه اين مسئله روشن به گفتگوى گسترده نياز ندارد، به شرط اين كه مقصود از اسم و مسمى روشن شود، هرگاه
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 2 صفحه : 48