نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 2 صفحه : 259
پرسيدم، فرمود: عرش به يك اعتبار مجموع خلايق است».[1]
نظريه پنجم
عرش يكى از حقايق عينى است كه سرنوشت همه عالم در آن رقم زده مى شود و آن مقامى است كه تمامى دستورها از آن جا صادر شده و زمام تمام اوامر وا حكام، به آن منتهى مى گردد.
اين حقيقت در فرمانروايان بشرى يك مقام جسمانى و مادى است، ولى به حكم اين كه خدا مثل ندارد، (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىء) (شورى/11) و نيز از صفات جسمانى منزه است (سُبحان اللّهِ عَمّا يَصِفُونَ) (صافات/159) بايد در عين اعتقاد به چنين مقامى كه سرچشمه تدبير است، آن را از هر نوع وصفى كه بوى مادى دهد، پيراست و فقط معتقد بود كه عرش الهى همان مقامى است كه احكام جارى در نظام هستى از آن جا صادر مى شود و در حقيقت يكى از مراتب علم الهى است; چيزى كه هست آثار مادى و جسمانى ندارد و شايد بر اساس همين تفسير است كه امام صادق (عليه السلام) عرش و كرسى را به علم تفسير كرده و در تفسير آيه (وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماوات وَ الأَرض) مى فرمايد: آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنها است در كرسى است وعرش خدا، دانش او است.[2]
در اين نظريه عرش بعضى از صفحه هستى خواهد بود، نه همه هستى و در هر حال روايات فراوانى از پيشوايان ما وارد شده كه عرش داراى واقعيت است، ولى آن چنان نيست كه تو گمان مى كنى كه به شكل تخت باشد، بلكه عرش موجود محدود و مخلوق و تحت تدبير الهى است. و خدا مالك آن است، نه اين كه روى آن قرار مى گيرد، مانند قرار گرفتن چيزى روى چيز ديگر».[1]
[1] مجلسى، بحار الأنوار، ج58، ص 29. [2] توحيد صدوق، باب 52، حديث 2.