responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 2  صفحه : 179

الحُكْمَ صَبِيّاً) استدلال كرده، مى گويد: مقصود اين است كه در دوران كودكى به او علم آموختيم; و در حديث وارد شده است:«انّ من الشعر لحكمة»: در ميان اشعار شاعران، سخن حكيمانه و آموزنده است كه انسان را از نادانى نجات مى دهد.[1]

ولى اين تفسير در تمام موارد نمى تواند صحيح باشد، زيرا گاهى عليم و حكيم در آيات با هم آمده اند. چنان كه مى فرمايد: (...إِنَّكَ أَنْتَ العَليمُ الحَكيم).(بقره/32)

6. صدوق مى گويد:حكيم را مى توان از «حكم» به معنى علم گرفت، مانند: (يُؤتِى الحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ) بر هر كس بخواهد علم را مى دهد، همچنين مى توان آن را از «حكم» به معنى اتقان و استوارى گرفت. و مقصود اين است كه افعال او متقن بوده و مصون از تباهى است.[2]

استوارى و هدفدارى فعل

قرآن مجيد گاهى ذات خداوند را «حكيم» مى خواند و گاهى فعل و كار او را خواه تكوينى باشد، مانند آفرينش فرشتگان و آسمان و زمين، وخواه تشريعى مانند فرمان به عدل و احسان; در اين صورت بايد گفت: كلمه حكيم در هر موردى به كار رود، رمز علم همراه با قدرت است كه او را ازكارهاى نااستوار و دور از هدف باز مى دارد. و به خاطر حكيم بودن، افعال او، خواه تكوينى و خواه تشريعى، از انسجام و هماهنگى و هدفدارى برخوردار است.

بنابر اين هرگاه حكيم صفت ذات قرار گيرد، به معنى عليم است و هرگاه صفت فعل باشد، به معنى استوارى و اتقان و يا مصون بودن آن از عبث


[1] ابن منظور، لسان العرب، ج12، ماده حكم، ص 140.

[2] صدوق، توحيد، ص 102.

نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 2  صفحه : 179
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست