responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مرزهاى توحيد و شرك در قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 149

(عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّى وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَلكِنْ لاتُحِبُّونَ النّاصِحِينَ)).[1]

«سرانجام زمين لرزه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان ]تنها[ جسم بى جانشان در خانه هايشان باقى مانده بود . ]صالح[ از آنها روى برتافت و گفت:«اى قوم!من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و شرط خيرخواهى را انجام دادم ولى ]چه كنم كه[شما خيرخواهان را دوست نداريد».

اين آيه در باره قصه صالح (عليه السلام) پيامبر است. وقتى صالح قوم خود را به پرستش خداوند و نيازردن ناقه سفارش كرد و آنان بر عكس، به كشتن ناقه و سرپيچى از دستور خداوند پرداختند، عذاب الهى آنان را در برگرفت و آنان را در سرزمين خود مدفون ساخت. اينجا بود كه صالح با قوم هلاك شده خود اين چنين سخن گفت:

((فَتَولّّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّى وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَلكِنْ لاتُحِبُّونَ النّاصِحِينَ)).

دليل اينكه اين سخنان، پس از هلاكت و مرگ قوم اوست، آن كهكلام او با عبارت «فتولى عنهم» شروع شده است. وجود حرف«ف» (به معنى سپس) در (فتولّى) نشان دهنده تأخير زمانى اين عبارات از هلاكت مردم است.

بنابراين اگر ارتباطى بين زندگى دنيا و برزخ نبود، صالح (عليه السلام)


[1] اعراف / 78ـ 79.

نام کتاب : مرزهاى توحيد و شرك در قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 149
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست