responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 2  صفحه : 292

رازى از پيشوايان بزرگ اشاعره، در عصر خويش بود وبه حق به مذهب اشعرى خدمت نموده ودر هر آيه اى به مناسبتى به تاييد انديشه اشاعره ونقد آراء معتزله واماميه پرداخته است، ولى چون اشعرى معتدلى بود، واز عقل ونقل كمك ميگرفت، با تجسيم وتشبيه كه فرقه اهل حديث مروج آن بودند، مبارزه مى كرد، وبه خاطر همين، از طرف نويسندگان اهل حديث مانند ذهبى، مورد طعن واقع شده است. وى در كتاب خود مى گويد: «در كتابهاى رازى، سحر وجادو واخبار از غيب وكهانت وانحراف از سنت به چشم مى خورد، خدا از او در گذرد، او بر طريقه ستوده اى در گذشت، وباطن هر كس را خدا مى داند[1].»

علت اينكه ذهبى او را با اين جمله ياد مى كند، همان اختلاقى است كه در زمان سلطان غياث الدين، ميان او وگروه اهل حديث پديد آمد، سلطان، از فخر رازى پشتيبانى كرد وبراى او مدرسه اى در هرات ساخت. اين كار بر گروه كراميه گران آمد، سرانجام، مجلس مناظره اى ترتيب دادند، كه نزد سلطان با فخر رازى مناظره كنند، رازى در اين مناظره بر رقيب خود ابن قدوه، پيروز شد، وبا او تندى كرد، ولى تندى بى جاى او سبب شد، عموزاده سلطان، برفخر رازى خشم بگيرد ورازى را نكوهش كند واو را نزد سلطان به گرايش به فلسفه وزندقه متهم سازد، ولى چون سلطان به وى علاقه داشت، سخن چينى، سودى نبخشيد. فرداى آن روز، رقيب شكست خورده رازى، در مسجد جامع بر منبر رفت وسخنان خود را با اين آيه آغاز كرد:((رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا اَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِين))، آنگاه گفت: اى مردم ما چيزى جز آنچه كه از رسول خدا بما رسيده، نمى گوييم، دانش ارسطو وكفريات ابن سينا وفلسفه فارابى را نمى پذيريم، چرا مردى را كه از دين خدا وسنت پيامبر، دفاع ميكرد، دشنام دادند؟! اين سخن بگفت وگريست وشنوندگان نيز كه


[1] سير اعلام النبلاء، 21 / 501، شماره ترجمه 261 .

نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 2  صفحه : 292
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست