نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا جلد : 2 صفحه : 174
مى شويم كه خدا در عين برترى، موجودى نافذ در اشياء است و از تمام ذرات اشياء آگاه است، بنابر اين، مقصود از «لطيف» موجود نافذ در اشياءمى باشد ونتيجه آن، آگاهى از همه چيز است و لذا مى فرمايد: ((و هو اللطيف الخبير)).
ولى از نظر ما، مقصود از لطيف اين است كه ذات پاك او، قابل حس و لمس نيست، زيرا موجودات لطيف و دقيق و دور از حس، داراى چنين ويژگيهستند.
گاهى لطيف، در آيه چنين تفسير مى شود كه: او خالق موجودات ناپيدا و دور از حس است و طبعا خدا نيز موجودى باريك بين و فوق العادة دقيق است.
پندارهاى رازى پيرامون آيه:
فخر رازى كه از مشايخ اشاعره است، در تفسير خود پيرامون آيه، تشكيكاتى كرده كه درست نقطه مقابل مذهب اوست. يك چنين پندارها و ايجاد شبهه ها، انگيزه اى جز پيشداورى در مذهب ندارد، وگرنه رازى با آن عظمت علمى نبايد به چنين پندارهايى دست يازد.
آيه در مقام ستايش خداست و ستايش در صورتى صدق مى كند كه او بالذات ديدنى باشد، ولى ديدگان بشر از ديدن او ناتوان باشد، و اگر بالذات ديدنى نباشد و از اين جهت چشمها او را نبيند، ارج و ارزشى نخواهد داشت، زيرا در جهان امكان، چيزهايى مثل او هستند كه بالذات قابل رؤيت نيستند، مانند انديشه هاى بشر، قدرت بازوان، اراده و خواست انسان، بوها و مزه ها و (اجسام بى رنگ، چون هوا)، از اين جهت بايد گفت: آيه در صدد بيان اين نكته است كه او بالذات مرئى است، اما ديدگان از رؤيت او محرومند[1].