responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 2  صفحه : 170

زمخشرى در كشاف، در تفسير اين آيه، داستانى نقل مى كند و مى گويد: من در مكه بودم، هنگام نيمروز كه مردم مغازه هاى خود را مى بستند و به استراحتگاه هاى خود مى رفتنند، ناگهان گدايى را ديدم كه مى گفت: چشمان من با نيم نگاهى به خدا مى نگرند و به شما[1].

معنى اين جمله آن نيست كه من با اين ديدگانم به خدا و شما مى نگرم، بلكه مقصود آن است كه من چشم به راه يارى خدا و كمك شما هستم، و اين جمله در زبان نوع مردم مى آيد كه مى گويند: «انا انظر الى اللّه ثم اليك» «من به خدا و سپس به تو مى نگرم»; يعنى نخست در انتظار فضل خدا و پس از آن در انتظار كمك شما هستم.

سوگند به حق، اگر اشاعره بدون پيشداورى، به اين آيه مى نگريستند، هرگز براى اثبات مسأله رؤيت خدا به آن استدلال نمى كردند.

آنچه اين معنى را تأييد مى كند كه مقصود انتظار رحمت حق است، اين است كه در آيه به جاى لفظ، «عيون» كلمه «وجوه» آمده است، و انسان هرگز با صورت و چهره نمى بيند بلكه با عيون و ديدگان خود مى بيند و اين خود گواه بر اين است كه غرض، اثبات رؤيت خدا نيست، بلكه غرض آن است كه بندگان صالح در روز بدبختى گنهكاران، فضل و رحمت حق را انتظار مى كشند.

دلائل منكران رؤيت

با دلائل قائلان به رؤيت، به صورت فشرده آشنا شديم، شيخ اشعرى و پيروان او هر چند به آيات ديگرى نيز استدلال نموده اند، ولى دليل مهم آنان همان دو آيه


[1] عيينتى نويظرة الى اللّه و اليكم.

نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 2  صفحه : 170
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست