انسان، روح او است كه با مرگ بدن، نمىميرد و باقى مىماند (الميزان، 13/ 210؛
بداية الحكمة، 24).
***
اعراف: جايگاهى ميان بهشت و دوزخ
جايى
است بلند ميان بهشت و دوزخ كه بر آن دو جا اشراف دارد. در اعراف، مردانى الهى جاى
دارند كه دوزخيان و بهشتيان را به خوبى باز مىشناسند و با آنان سخن مىگويند،
دوزخيان را سرزنش مىكنند و بهشتيان را به فرمان خداى متعال روانه بهشت مىسازند.
«اعراف» جمع «عُرف» است به معناى مكان بلند. از همين رو است كه تاج خروس و يال اسب
را نيز «عُرف» گويند (مجمع البيان، 3
و 4/ 422). قرآن كريم تنها در چهار آيه سوره اعراف از آن سخن گفته است (اعراف/ 46-
49). امامان معصوم (ع) در تفسير اين آيات، درباره اعراف و كسانى كه در آناند، بسى
سخن گفتهاند (بحارالانوار، 8/ 341- 335). در اينكه حقيقت معناى
اعراف چيست، مفسّران قرآن كريم شش قول بازگفتهاند: 1. جايى است كه بر بهشتيان و
دوزخيان اشراف دارد؛ 2. تلّى است ميان بهشت و دوزخ؛ 3. همان ديوارى است كه قرآن
فرموده است ميان مؤمن و منافق حايل مىشود (حديد/ 13)؛ 4. همان صراط است؛ 5.
ديوارى است كه تاجى- همانند تاج خروس- بر آن است؛ 6. به معناى آگاهى بر حال مردمان
است. درباره اهالى اعراف نيز چهارده معنا نقل كردهاند:
1.
بزرگانىاند كه به كرامت الهى متمايزند؛ 2. كسانىاند كه حسنات و سيّئات آنان
برابر است؛ 3. اهل فترتاند؛ يعنى ميان بعثت دو پيامبر قرار گرفتهاند و حجّت بر
آنان تمام نشده است؛ 4. آنان، جنّيان مؤمناند؛ 5. فرزندان نابالغ كافراناند؛ 6.
فرزندان نامشروعاند؛ 7. كسانىاند كه در دنيا اهل فخر فروشى بودهاند؛ 8.
فرشتگاناند؛ 9. همان پيامبراناند؛ 10. مردمانى عادل از امّتهاى گوناگوناند كه
براى شهادت بر امّت خويش به اعراف مىآيند؛ 11. صالحان و فقيهان و علمايند؛ 12.
اهل اعراف، عبارتاند از: حضرت على (ع)، عبّاس و حمزه و جعفر؛ 13. مستضعفاناند كه
به دليل سستى عقل، حجّت بر آنان تمام نشده است؛