تنبيه است (الحكمة المتعاليّه فى الاسفار
العقليّة الاربعة، 1/ 356؛ المباحث المشرقيّة،
1/ 48). عرفا از اين موضوع با عنوان «عدم تكرار در تجلّى» ياد كرده و معتقدند كه
هر دَم، تجّلى و فيضى نو از خدا مىرسد و هيچ گاه فيض حق تكرار نمىشود؛ چنان كه
قرآن مىفرمايد: «هر زمان، او در كارى است.» (رحمن، 29؛ همان، 353) بسيارى از
متكلّمان اعاده معدوم را محال مىدانند؛ ولى بيشتر آنان به جواز رأى دادهاند (گوهر مراد، 606) و اين بدان سبب است كه
پنداشتهاند معاد همان اعاده معدوم بعينه است و ناممكن دانستن آن به معناى انكار
معاد است (بداية الحكمة، فصل 12/ 24).
امّا
اين نادرست است؛ زيرا انسان با مرگ نابود نمىشود؛ بلكه پاى به مرحلهاى ديگر
مىگذارد (پيام قرآن، 5/ 329). برخى گمان بردهاند كه با
مرگ، بدن انسان نابود مىشود و معاد، آفرينشى ديگر است؛ ولى بيشتر متكلمان اماميه
و حكما معتقدند كه اجزاى بدن نابود نمىشوند و خداوند در قيامت، پارههاى پراكنده
را دوباره گرد هم مىآورد. قرآن در برابر كسانى كه معاد را بر نمىتابند و بازگشت
مردگان را نمىپذيرند، مىفرمايد: «خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده است،
مىتواند همانند شما را در قيامت بيافريند.» (اسراء/ 99). اينكه اين آيه قرآنى از
تعبير «همانند شما» استفاده مىكند، به دليل آفرينش دوباره بدنها در قيامت است و
از اين گذر به منكران معاد پاسخ مىدهد؛ ولى از آن رو كه روح پس از مرگ بدن همچنان
زنده مىماند، خداوند همان انسانها را در قيامت گرد هم مىآورد كه در دنيا
زيستهاند نه همانند آنان را (الميزان، 13/ 210). از قرآن بر مىآيد كه حقيقت انسان، روح او است و همان
است كه شخصيّت او را مىسازد و با مرگ انسان، روح از بدن جدا مىشود و به عالم
برزخ مىرود و در قيامت، خداوند متعال، بارى ديگر، انسان را زنده مىكند و اجزاى
پراكنده بدن او را فراهم مىآورد. بدين سان، روح همواره زنده است؛ همان گونه كه در
دنيا زنده است و اجزاى بدن پيوسته در تغيير و تحوّلاند. قرآن در پاسخ به كسانى كه
متلاشى شدن بدن را دليل انكار معاد مىدانند، مىفرمايد: «ملك الموت كه خدا براى مرگ
شما گمارده است، روح شما را نگاه مىدارد.» (سجده/ 11) اين پاسخ نشان مىدهد كه
حقيقت و شخصيّت