و برخى علماى بزرگ آن را داستانى تخيّلى دانستهاند (طبقات اعلام الشّيعه، 3/ 145). شيخ جعفر كاشف
الغطاء نيز اين داستان را راست نمىشمارد و از باورهاى اخباريان مىخواند (چشم به راه مهدى، 95 و 100).
***
منافق: مسلمان ظاهرى
قرآن
و سنّت، منافقان را دو دسته دانستهاند:
1.
منافق اعتقادى:
كسى
است كه به زبان مسلمان است؛ امّا خداوند و رسول و تعاليم دينى را باور ندارد. قرآن
از اين منافقان با عنوان «فاسقان» نيز ياد مىكند:
كسى
است كه خدا و پيامبر و دين را به دل پذيرفته است؛ امّا در رفتار و اخلاق بر شيوه
مسلمانى نيست و از وظايف و تكاليف دينى مىگريزد (ابراهيم/ 7 و 8).
ويژگىهاى
منافقان:
الف.
ويژگىهاى منافق اعتقادى و سياسى:
1.
شك و ترديد:
منافقان
از آن رو كه از نظر فكرى و اعتقادى به يقين و علم نرسيدهاند، در وادى حيرت و دو
دلى سرگرداناند (نساء/ 143؛ توبه/ 110) و در پى فريب ديگراناند؛ امّا از نظر
قرآن كريم، آنان در حقيقت خود را مىفريبند (بقره/ 9؛ نساء 142). امام على (ع) نيز
بر اين ويژگى اشارت برده و فرموده است: «منافق نيرنگباز و زيانبار و دودل است.» (غرر الحكم، 1/ 340)
2.
علم بىعمل:
منافق
مىداند؛ امّا عمل نمىكند و بدينسان، بار گناه خويش را سنگين مىكند. وى به جاى
نورانى شدن با نور دانش تنها زبان خود را به الفاظ و اصطلاحات مىآرايد. از اين
رو، ظاهرش عالم مىنمايد و باطنش جاهل است. امام على (ع) درباره اين ويژگى
مىفرمايد:
«علم
منافق بر زبان او نشسته است؛ امّا علم مؤمن در كردارش جاى گرفته است.» (همان، 2/
47)
3.
زهدنمايى:
منافق
به ظاهر از دنيا روى مىگرداند و در باطن سخت بدان مشتاق است. وى در ورع و پارسايى
به زبان و ادعا بسنده مىكند و تقوا به جان و جوارح و عملش راه ندارد. به زبان از
پرهيزگارى سخن مىگويد؛ امّا در عمل، بىپروا و بىباك است (همان، 6/ 241).