ناپسند است؛ امّا از آن ناپسندتر اين است كه آدمى به ظاهر ديندارى
كند تا به دنيا برسد و ثروت و قدرت و هيبت يابد. امام على (ع) از اين صفت زشت ياد مىكند
و هشدار مىدهد: «كار دين را وسيله دنيا مكن و دنياى گذرا را بر آخرت ماندگار
ترجيح مده كه اين از خوى منافقان و بىدينان است.» (همان، 333)
5.
بىپروايى زبان:
زبان
منافق تيز و طعنآلود است، مؤمنان و دينداران از آن در امان نيستند، از عقوبت
اخروى نمىهراسد و پشتوانه دينى و عقلانى ندارد. بدين روى است كه امام على (ع)
مىفرمايد: «زبان مؤمن در پشت قلب او است. چون اراده سخن مىكند، نخست مىانديشد
... اگر نيكو باشد، اظهار مىكند و اگر ناپسند باشد، پوشيده نگاهش مىدارد. امّا
زبان منافق در پيش قلب او است. هر چه به خاطرش مىرسد، مىگويد بىآنكه بداند چه
به سود او است و چه به زيانش.» (نهج البلاغه، خطبه 176)
ويژگىهاى
منافقان اخلاقى و اجتماعى:
1.
پليدى باطنى و پاكى ظاهرى:
منافق
ظاهر را مىآرايد و از درون غلفت مىورزد، خود را متخلّق به اخلاق نيك نشان مىدهد
و پليدى درون را بدين طريق مىپوشاند. براى اين كار به دروغ و فريب دست مىيازد و
نيرنگ مىزند. ابزار اصلى منافق دروغ است؛ چنان كه امام على (ع) مىفرمايد: «با
دروغ است كه منافقان خويشتن را مىآرايند.» (غرر
الحكم، 3/ 207) گفتار منافق خوشايند است و كردارش رنجبار است (همان، 2/
6).
2.
چاپلوسى:
منافق
براى رسيدن به قدرت و ثروت، قدر خويش را نيز نگاه نمىدارد و خود را پيش مردم خوار
مىسازد و به چاپلوسى و تملّق و خوشزبانى مىآلايد؛ چنان كه امام على (ع)
مىفرمايد: «منافق به زبان مردم را شاد مىكند؛ امّا در حقيقت به آنان زيان
مىرساند.» (غرر الحكم، 2/ 6)
3.
همرنگى ظاهرى با جماعت:
منافق
براى پنهان ساختن درون خويش، همواره به رنگ مردم در مىآيد و به هر جماعتى كه وارد
شود، همساز آن مىگردد. اين رنگارنگ بودن، امنيّت او را فراهم مىآورد. امام على
(ع) بر اين خوى ناپسند اشارت مىبرد و مىفرمايد: «خُلق و خوى منافق پيوسته دگرگون
است.» (همان، 4/ 332)