قاعده
لطف: نزديك كردن بندگان به طاعت و دور كردن از معصيت
كلمه
«لطف» معانى فراوانى دارد؛ مانند نرمى در كار و كردار، مدارا، خوش رفتارى، مودّت،
نيكويى و نيكو كردارى، نازكى، چيزى كه حواس دركش نتوانند و هديه از سر محبّت (مفردات الفاظ القرآن، 450؛
لغتنامه دهخدا، 12/ 17376). لطف در اصطلاح علم كلام، چيزى است كه مكلّف را به طاعت
نزديكتر مىكند و از معصيت دورتر مىسازد به شرط آنكه از وسايل انجام كار نباشد و
به اضطرار نيز نرسد. ديدگاههاى متعدّدى درباره قاعده لطف و خاستگاه آن ميان
متكلّمان مسلمان وجود دارد. برخى قاعده لطف را لازمه حكمت الهى مىدانند و بر
آناند كه وقتى دانستيم خداوند حكيم است، لازمه حكمت آن است كه بر بندگان لطف كند؛
زيرا اگر لطف نباشد، غرض از تكليف يا حتى خلقت حاصل نمىآيد و اين بر خداوند حكيم
محال است (الالهيّات، 3/ 58). برخى ديگر، لطف را از جود و
كرم خدا مىدانند نه از عدل او و معتقدند، لطف از آن رو بر خدا لازم است كه او
جواد و كريم است نه آنكه عادل است (اوائل المقالات، 25). برخى نيز لطف را لازمه عدل الهى مىدانند (همان).
گروهى
از متكلّمان، قاعده لطف را از دلايل لزوم بعثت پيامبران مىشمارند (الالهيّات، 3/ 51).
نظريّه
شيعه:
لطف
بر دو گونه است:
الف.
لطف محصِّل:
عبارت
است از مبادى و مقدّماتى كه هدف خلقت بر آنها استوار است. خلقت از گذر لطف محصّل
از بيهودگى و لغو مىرهد؛ به گونهاى كه بدون آن، فعل الهى بدون غايت و عبث
مىشود.
از
اين گونه لطف است بعثت پيامبران، بيان تكاليف و قدرت بخشيدن بر انجام تكاليف.
وجوب
لطف محصّل در نظر آنان كه خداوند را حكيم مىدانند، ترديدناپذير