فرمان مىدهد به زيارت اهل بقيع برويد و براى آنان آمرزش بخواهيد.»
عائشه گفت: «چگونه براى آنان آمرزش بخواهم؟» پيامبر 6 فرمود: «بگو السَّلامُ
عَلَيكُمْ اهلَ الدِّيارِ مِنَ الْمُؤمِنينَ وَ المُسلِمينَ وَ يَرحَمُ
المُستَقدِمينَ مِنَّا وَ المُستَأخرينَ و إِنّا إِن شاءَ اللَّهُ بِكُمْ لا
حِقُونَ.» (همان، 64) 2. در فقه شيعى و سنّى پژوهشهاى پردامنهاى درباره جواز
زيارت قبور، انجام پذيرفته است به ويژه درباره زيارت مرقد شريف پيامبر 6. علّامه
امينى نظريّه بيش از چهل دانشمند مسلمان را در اين باره گرد آورده است (الغدير، 5/ 9- 1). تقىالدين سُبُكى شافعى
(متوفاى 756 ق.) نيز آراى فقيهان سنّى را از قرن 4 تا زمان خويش، به دست آورده و
با استناد به آنها، آراى ابن تيميّه را به نقد كشانيده است (شفاء
السّقام فى زيارة خير الانام، 79- 65). قرآن كريم به
مسلمانان مىآموزد كه به محضر پيامبر 6 بار يابند و از خداوند آمرزش خواهند و از
رسول او تمنّا كنند كه برايشان آمرزش بخواهد (نساء/ 64). خداوند در نكوهش منافقان
مىفرمايد: «هر گاه بدانان گويند كه به حضور رسول خدا برويد تا برايتان آمرزش
طلبد، سر باز مىزنند.» (منافقان/ 5) برخى محقّقان اهل سنّت معتقدند كه هم اينك
نيز مىتوان به اين آيه عمل كرد و به حرم رسول خدا 6 شرفياب گشت و از او خواست
تا براى مؤمنان آمرزش بطلبد (شفاء السقام، 81).
بنابر
اين نظر، هر چند آيه در عصر حيات پيامبر نازل شده است، امّا درخواست آمرزش بدان
زمان اختصاص ندارد؛ زيرا اين مقامى است كه خداوند به نشانه عظمت پيامبر 6 بدو
عطا فرموده است و با مرگ جسمانى از ميان نمىرود. چه بسا كسى بگويد: هر چند آيه
نشاندهنده عظمت و شأن والاى پيامبر 6 است، امّا استغفار، تنها در حيات ممكن است
نه در ممات؛ زيرا در اين حال، رابطه با پيامبر 6 ممكن نيست. اين استدلال باطل
است؛ زيرا: اوّلًا مرگ در نظرگاه دينى، پايان زندگى نيست، بلكه گذر به جهانى ديگر
است كه از اين جهان برتر است و انسان در آن جهان نيز زنده و بينا و شنوا است.
ثانياً، بنابر رواياتى فراوان از رسول خدا 6 فرشتگان درود هر مسلمانى را در هر
جاى، به او مىرسانند:
«بر
من درود بفرستيد كه درود شما هر جا كه باشيد، به من مىرسد.» (التّاج الجامع