ميان دو قبيله اوس و خزرج را حل كرد و بدين سان، در امنيّت و آرامش
توانست مردم را از تعاليم آسمانى خويش بهرهمند سازد. اساس حكومت پيامبر 6 بر
برادرى و يگانگى مسلمانان بود. پيامبر 6 بدين موضوع بسيار ارج مىنهاد و حتّى
ميان مسلمانان، يك به يك، عقد اخوّت برقرار ساخت و خود با على (ع) عقد اخوّت بست (اعلام النساء، 3/ 6؛ صواعق، 73 و 75؛
الاصابة، 2/ 507). سرانجام پس از رنجها و كوششهاى بسيار در سال 8 ه.
مكّه
را بدون خونريزى فتح كرد و بدين سان، بساط شرك و بتپرستى در جزيرة العرب برچيده
شد. آن پيامبر بزرگ آسمانى سرانجام در سال 11 هجرى دنيا را ترك گفت. مرقد مطهّرش
در مدينه- مسجد النبى- جاى دارد و هر ساله زيارتگاه ميليونها مسلمان است.
رفتار
و خُلق و خوى پيامبر 6:
آنچه
پيامبر اسلام 6 را در رسالتش توفيق داد، خُلق و خوى نيك و مهربانى و بردبارى و
مردمدارىاش بود. او با مردم بر زمين مىنشست، بر زمين غذا مىخورد و بر زمين
مىخوابيد. مقام دنيايى براى خويش نمىشناخت. با دست خويش كفش خود را پينه مىزد،
لباسش را مىدوخت و گوسفند مىدوشيد. چون مىنشست، بر چيزى تكيه نمىكرد. كار خود
را خود انجام مىداد. هديه مردم را مىپذيرفت. صدقه از كسى نمىگرفت.
به
كسى خيره نمىشد. خشنودى و ناخشنودىاش براى خدا بود. هيچگاه غذاى سير نخورد و
لباس خشن بر تن مىكرد. پاكيزه و آراسته بود. آهسته سخن مىگفت و بر سر كسى فرياد
برنمىآورد. خطاكاران را زود مىبخشيد و بدى را با بدى پاسخ نمىداد. خوشرو بود و
اهل مجادله و عيبجو نبود. اهل مشورت بود و به نظر ديگران احترام مىنهاد. خرج
زندگىاش اندك بود. هر چه مىگفت، نخست خود بدان عمل مىكرد (بحارالانوار، 16/ 194؛
مجموعه آثار شهيد مطّهرى، 16/ 43؛ زندگى و آيين محمّد، 82). فرزند پسرى از خود بر
جاى نگذاشت و نسل پاك او از طريق دختر معصومش حضرت فاطمه (س) و علىّ بن ابى طالب
(ع)- عموزاده و داماد و خليفه و وصىّاش- دوام و بقا يافت و يازده امام معصوم (ع)
يكى پس از ديگرى امامت و خلافت مسلمانان را بر عهده گرفتند.