و فقهى اسلامى از روايات آن امام همام (ع) سرشار است.
2.
گذشت و بردبارى:
امام
(ع) صبرى شگفت در برابر خطاهاى ديگران از خويش نشان مىداد و به آسانى مىگذشت و
بدىها را با نيكى پاسخ مىداد.
3.
شجاعت:
امام
سجّاد (ع) هر چند از خطاى مردمان مىگذشت، امّا در برابر ستمگران و بيدادگران
مىايستاد و با آنان مدارا نمىكرد.
4.
سخاوت و كرم.
5.
انفاق فراوان:
امام
سجّاد (ع) آشكار و پنهان، بينوايان را از سخاوت و كَرَم خويش بهرهمند مىساخت و
گاه به صورت ناشناس به يارى آنان مىشتافت.
6.
آزاد كردن بندگان به راه خدا
. 7. فصاحت و بلاغت:
كتاب صحيفه سجّاديّه و
رسالة الحقوق، گوشهاى از فصاحت و بلاغت امام سجّاد را نمايان مىسازند و گواهى
بر مراتب فضل و دانش اويند.
8.
ورع و پارسايى
. 9. احسان به پدر و مادر
. 10. رفق و مدارا
حتى
با حيوانات.
11.
هيبت و عظمت:
حتى
دشمنان هنگام رويارويى با امام سجّاد (ع) از آن حضرت متأثّر مىگشتند (اعيان الشّيعة، 1/ 634- 631).
امامت:
بنابر
نصّ پيامبر اسلام 6 و اميرمؤمنان (ع) و نيز وصيّت امام حسين (ع)، امام چهارم
حضرت على بن الحسين (ع) است (مصنّفات شيخ مفيد، 11/ 138 و 139؛ الغيبة،
91). افزون بر اين، برترى علمى و عملى امام سجّاد گواه بر اين است كه پس از شهادت
حضرت حسين بن على (ع) او شايسته خلافت و امامت است. چون، امام حسين بن على (ع)
عليه حكومت اموى قيام كرد و راهى كربلا شد، فرزندش حضرت سجّاد نيز همراه او بود.
امام زين العابدين (ع) در اين هنگام، بيست و سه ساله بود و ميان راه بيمار گشت.
بيمارى چنان شدّت يافت كه آن حضرت ناى حركت نداشت. با اين حال، از پدر جدا نشد و
او را تنها ننهاد.
مصلحت
الهى بر آن گشت تا او در كربلا شهيد نگردد و امامت مسلمانان را بر عهده گيرد و
پيام كربلا را زنده نگاه دارد و نهضت امام حسين (ع) را دوام و قوام بخشد. خطبههاى
آگاهىبخش امام، پس از ماجراى كربلا در كوفه و شام و تأثير آن بر بيدارى مسلمانان،
گواهى است بر اين حقيقت (الملهوف، 228- 199).
روزگار
امامت:
آغاز
امامت حضرت سجّاد (ع) با شدّت يافتن انحراف خاندان بنى اميّه همراه بود و از اين
رو، روزگار آن امام همام (ع) را مىتوان داراى حسّاسيّتى ويژه دانست. پنج تن از
امويان در سالهاى