اهل فن، تئاتر و نمايش را به چهارديوارىاى تشبيه كردهاند كه به جاى يك ديوار آن، تماشاگران قرار دارند. بنابراين، آنچه در اين چهارديوارى رخ مىدهد، از تماشاگران پنهان نيست و در برابر ديدگان آنها جريان مىيابد.
1. نگاهى به عناصر نمايش
اگر شكل ) mroF( در هنر، سازمان بخشيدن به اجزا است، كارگردان در يك نمايش با سازمان دادن به موقعيّتها، شخصيتها، كنشها و براى به وجود آوردن و القاى تأثيرى واحد، از پيش تعيينشده و هماهنگ، يك شكل نمايشى مىسازد. او با ايجاد كشمكش كه از گرهافكنىها و گسترش و گشايش آنها و تصادم نيروها به وجود مىآيد، به كشش مىرسد. كشش، بيم و اضطراب و فشار و هول و هراسى است كه در درون شخصيتهاى نمايش پا مىگيرد و از طريق عمل و گفتوگو به بينندگان منتقل مىشود.
نمايش به كمك صحنه-كه شامل اشياى بىجان و آدمهاى نمايش مىشود-و تنظيم حوادث متوالى و منظم-كه از يك رابطۀ علت و معلولى برمىخيزد - داستان را در يك مسير معيّنشده پيش مىبرد و با ايجاد علاقه در تماشاگر و تأثير عاطفى، در جهت القاى تأثيرى واحد و از پيش هماهنگ شده عمل مىكند.