نامه را باز كردم، ديدم برادرم طىّ وصيّتى به من سفارش كرده است كه كار شعر را جدّى بگيرم؛ او نوشته بود نمىدانى چيزهايى را كه من از شما حفظم و در منطقه مىخوانم، چقدر مؤثّر واقع مىشود؛ يك شعر بيش از دو سخنرانى در اينجا كار مىكند و تأثير مىگذارد. او از من خواهش كرده بود كه اگر اتفاقى براى او افتاد، من كار شعر و سرودن براى جبهه را ادامه بدهم. [1]
آقاى قدسى، شاعر و رزمندۀ افغانى، در خاطرهاى مىگويد كه در يكى از عمليّاتها شعرى را از پشت بىسيم مىخواند و شور و شوقى وصفناپذير در شنوندههاى شعر ايجاد مىشود؛ به طورى كه بىسيمچىها در همان بىسيم پاسخ مىگويند: شعرى را كه شما خوانديد، ما را به پرواز در آورده است. [2]
شاعران و رزمندهها اين گونه خاطرات را فراوان نقل كردهاند كه همه بهخوبى نشانگر استقبال مردم، رزمندگان و بسيجيان از شعر جنگ، و نيز بيانگر خدمت شعر و هنر كلامى به مقدّس دفاع است.