يكبار كه خدمت ايشان رفته بودم. . . لباس كار سربازى به تنم بود. وقتى سوار هواپيما مىشدم كه به اينجا بيايم، قبا مىپوشيدم و عمامه سرم مىگذاشتم و اين لباس، آن زير مىماند. ايشان چشمشان به لباس زير قباى من و پوتينى كه از پا درآورده و وارد اتاق شدم، افتاد؛ تبسّمى كرده و اين جمله را فرمودند كه يك روزى اين لباس از نظر ما خلاف مروّت بود، ولى امروز دليل مروّت است. [1]
2-10. سادگى حضور
حضرت آية اللّه خامنهاى در مناطق عملياتى هيچ تشريفاتى را نمىپذيرفت، خوراك ايشان در نهايت سادگى و همان جيرۀ غذايى يك سرباز بود. ايشان همواره به فرماندهان يگانها و. . . تأكيد مىكرد به همان صورتى كه از خودتان و سربازان پذيرايى مىكنيد، از ما هم پذيرايى نماييد. [2]
براى تردّد در مناطق جنگى اصرار داشت كه بيش از دو ماشين آورده نشود؛ حتى يكبار كه از اهواز به سمت مقرّ يكى از لشكرها در حركت بود و متوجّه ماشينهاى اضافى شد، در بين راه كاروان حفاظتى را متوقف نمود و دستور داد به جز دو ماشين، بقيّۀ خودروها برگردند. [3]
3-10. اطاعت از فرمان امام در جنگ
رابطه حضرت آية اللّه خامنهاى و حضرت امام (ره) رابطۀ مريد و مراد بود، و در عرصه جنگ، معظمله خود را سربازى گوش به فرمان ومطيع فرمانده كل قوا مىدانست. نقل خاطرهاى در اينزمينه بيانگر اين ادعا است:
روزهاى آخر جنگ طرحى براى عمليات در محور كوشك و طلايه تهيه شده و 300 الى 400 گردان آماده عمليات شدند. فرماندهان نظامى و مقام معظم
[1] . حوزه و روحانيت، ج 1، ص 90، و پيام انقلاب، ش 180، ص 16.
[2] . خورشيد در جبهه، ص 149. (تلخيص خاطره امير سرتيپ على اصغر جمالى) .
[3] . همان، ص 146. (برگرفته از خاطره سردار نورعلى شوشترى) .