نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 44
دگرگون شد.چه كسى باور مىكرد زنى كه در يك روز داغ،دو فرزند و پنج برادر شهيد داده،كودكانى يتيم و تازيانهخورده و تنى بيمار را پرستارى كرده، اكنون حنجرهاى براى فرياد و توانى براى گفتن داشته باشد؟ امّا ناگهان صاعقۀ فريادى آرامش مردابگونۀ كوفه را فروريخت:
مردم كوفه! مردم مكّار فريبكار! مردم خوار و بىمقدار!بگرييد كه هميشه ديدههاتان گريان و سينههاتان بريان باد! زنى رشتهباف را مانيد كه آنچه را استوار بافته است،از هم جدا سازد.پيمانهاى شما دروغ است و چراغ ايمانتان بىفروغ....بگرييد كه سزاوار گريستنيد نه در خور شادمانزيستن.
داغ ننگى بر خود نهاديد كه روزگاران برآيد و آن ننگ نزدايد!... [1]
انقلاب كربلا در قامت زينب(س) جوانه مىزند،مىشكفد،مىبالد و به ثمر مىنشيند و شگفتا كه«زينب(س)»يعنى درخت خوشمنظر،خوشبو و بالنده! [2]
در دربار عبيداللّه زياد،در كوچههاى شام و سرانجام در دربار تنديس ستم و غرور،يزيد،زينب(س)بىهيچ پروا و هراس،همۀ آرزوها،باورهاى كاذب و انبوه تبليغات و تفرعن اموى را درهم شكست.
زينب(س) نشان داد كه«خون»،بى«پيام»و«شهادت»،بى«رسالت»به فرجام خود نمىرسد.برادر،خواهر مىخواهد و راهى كه با«سر»آغاز مىشود،با«پا»امتداد و استمرار مىيابد.او با نشاندن تصويرى شكوهمند و زيبا از حادثۀ كربلا،به نگاه انسان سمت داد و به«باورى ديگرگونه»از«مرگ» دعوت كرد.وقتى در مقابل تمسخر و تحقير ابن زياد كه گفت:سپاس