responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا    جلد : 1  صفحه : 246

دشمن و ايجاد مانع در راه نفوذ او سود جست؛نارنجك به كمر بست و خود را زير تانك دشمن انداخت.

بهنام محمّدى،نوجوان خرمشهرى از همين شجاعان بود.يكى از رزمندگان در خاطرات خود از نبرد خرمشهر چنين مى‌نويسد:

كودكى كه هيچ‌وقت ياد او از خاطرم نمى‌رود و شايد زيباترين و خونين‌ترين چهرۀ كودك اين شهر باشد،بهنام محمّدى بود.خنده‌هاى او در گروه بچّه‌ها در آن خيابان‌ها كه گلوله‌هاى توپ دشمن ديوانه‌وار تمام در و پيكر خانه‌ها و كوچه‌هاى ما را مى‌زد،باعث مى‌شد كه ما هم لبخند بزنيم به اين جنگ،و حتّى به مرگ خنده كنيم.

بهنام سماجت داشت كه در شهر بماند و در كنار بچّه‌هاى سپاه بجنگد؛تا اين كه برادرش تصميم مى‌گيرد او را از شهر بيرون ببرد و يك‌بار او را به اهواز مى‌برد كه ديگر آن طرف‌ها پيدايش نشود.يك روز كه رفت اهواز،فردايش با يك مينى‌بوس و با همان قيافه،باز برگشت به خرمشهر.ديگر بچّه‌ها مجبور شدند او را در سپاه نگه دارند. [1]

بهنام در مصاحبه‌اى از خود و دفاع مقدس سخن گفته است:

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم،اسم من بهنام محمدى است.كار من در جبهه اين است كه اسلحه و آر.پى.جى با مهماتش [را] مى‌رسانم و به بچّه‌ها آب مى‌دهم كه تشنه‌شان نشود.بعضى وقت‌ها هم روحيه‌شان را شاد مى‌كنم.مى‌پرسم:

چه نصيحتى،چه سفارشى براى مادرها دارى؟ جواب مى‌دهد:مادرها بچّه‌هايشان را جورى بار بياورند كه جنگجو باشند نه اين كه...در خانه


[1] .حديث حماسه‌ها،ص 29.
نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا    جلد : 1  صفحه : 246
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست