نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 245
سعد بن ابىوقاص مىگويد:
پيش از آن كه پيامبر(ص) در بدر لشكر را سان ببيند،ديدم برادرم عمير ناراحت است و خود را در گوشه و كنار پنهان مىكند.گفتم:چرا چنين مىكنى؟ گفت:مىترسم پيامبر(ص) مرا از نوجوانان بشمرد و برگرداند و من سخت مشتاق شركت در جنگ و نيل به شهادتم.اتفاقاً پيامبر(ص) او را ديد و دستور فرمود برگردد.عمير چنان سخت و سوزناك گريه كرد كه پيامبر(ص) را بر او رحم آمد و اجازه فرمود در جنگ شركت كند.عمير كوچكاندام بود؛به ناچار حمايل شمشيرش را چند گره زدم كه كوتاهتر شود و دست و پايش را نگيرد.او در جنگ به شهادت رسيد؛در حالى كه شانزدهسال بيش نداشت. [1]
نوجوانان شجاع و دشمنشكن كشورمان پس از گذشت 1400 سال همانند نوجوانان صدر اسلام بر حضور در جبهه جنگ اصرار داشتند و اگر در صدر اسلام با گريه و زارى يا بزرگ نشاندادن خود يا ارائۀ توان جنگى و مانند آن اجازۀ حضور در ميادين نبرد را بهدست مىآوردند،نوجوانان كشورمان نيز با سرسختى تمام و كوشش فراوان موانع را از سر راه برمىداشتند تا برگ اعزام به جبهه را دريافت كنند.
بسيارى از اين وارستگان نوجوان در دفاع مقدّس،بىنام و نشان از دين و ناموس و كشور دفاع كردند و در گمنامى به خاك افتادند،امّا در ميان ملائكه مشهور شدند.اين اوراق را با ياد چند تن از ايشان كه نام و نشانى از آنها باقى مانده است،معطّر مىكنيم:
محمد حسين فهميده،نوجوان سيزدهساله كه در خرمشهر به شهادت رسيد، آوازۀ جهانى پيدا كرده است.اين نوجوان از پيكر نيمهجان خود نيز در نابودى