responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 3823
اگادن‌
جلد: 9
     
شماره مقاله:3823

اُگادِن‌، ناحيه‌اي‌ وسيع‌ و نيمه‌ بيابانى‌ در منتهى‌اليه‌ جنوب‌ شرقى‌ اتيوپى‌ كه‌ بيشتر جمعيت‌ آن‌ را مسلمانان‌ تشكيل‌ مى‌دهند. اگادن‌ فلاتى‌ است‌ تقريباً 4 گوشه‌ («فرهنگ‌...1»، كه‌ اضلاع‌ آن‌ را رود شبلى‌ در جنوب‌ غربى‌، خط مرز جمهوري‌ سومالى‌ با اتيوپى‌ در جنوب‌ شرقى‌ و شمال‌ شرقى‌ تشكيل‌ مى‌دهد.
فلات‌ اگادن‌ از طبقات‌ آهكى‌، گچ‌ و ماسه‌سنگهاي‌ مربوط به‌ دورانهاي‌ ژوراسيك‌ و كرتاسه‌ تشكيل‌ شده‌ است‌ و با شيب‌ اندكى‌ از شمال‌ به‌ جنوب‌ امتداد دارد. در وسط اين‌ فلات‌ رود فافان‌ مسير خود را بريده‌، در فاصله‌اي‌ نه‌ چندان‌ دور از رود شبلى‌ در رسوبات‌ آهكى‌ فرو مى‌رود (همانجا). علاوه‌ بر اين‌ رود، راه‌ آبهاي‌ عميقى‌ با شيب‌ تند، بريدگيهايى‌ «كانيون‌» مانند (دره‌) در اين‌ سرزمين‌ به‌ وجود آورده‌اند («دائرة المعارف‌ ايتاليانا2»).
آب‌ و هواي‌ اگادن‌ بيابانى‌ و گرم‌ با متوسط دماي‌ سالانه‌ 30 سانتى‌گراد و باران‌ آن‌ ناچيز و نامنظم‌ است‌ كه‌ در فصول‌ گرم‌ سال‌ مى‌بارد و ميزان‌ آن‌ از 100 تا 300 ميلى‌متر در سال‌ تجاوز نمى‌كند («فرهنگ‌»، همانجا؛ گرو، 170 ؛ كوك‌، 436). قسمت‌ اعظم‌ سرزمين‌ اگادن‌ را بوته‌هاي‌ خار پوشانده‌ كه‌ در ميان‌ آن‌ گه‌ گاه‌ علفزارهايى‌ مشاهده‌ مى‌شود و همين‌ گياهان‌ مبناي‌ زندگى‌ كوچندگانى‌ است‌ كه‌ با احشام‌ خود در اين‌ منطقة فقير از مرتعى‌ به‌ مرتع‌ ديگر رفت‌ و آمد مى‌كنند («فرهنگ‌»، همانجا). بيشتر ساكنان‌ اگادن‌ را كوچندگان‌ سومالى‌ تشكيل‌ مى‌دهند كه‌ به‌ گروههاي‌ دارود و اگادن‌ (قبيلة بزرگى‌ كه‌ نام‌ آن‌ بر ناحيه‌ گذارده‌ شده‌ است‌) تعلق‌ دارند. اين‌ كوچندگان‌ از اگادن‌ به‌ سومالى‌ رفت‌ و آمد دارند، زيرا مرز ميان‌ اتيوپى‌ و سومالى‌، چنانكه‌ بايد، مشخص‌ نشده‌ است‌ (گرو، .(173 بخشى‌ از نواحى‌ حاشيه‌اي‌ اگادن‌ مانند ناحية جى‌جيگا3 و درة رود شيبل‌ زيستگاه‌ كشاورزانى‌ است‌ كه‌ از سومالى‌ يا جاهاي‌ ديگر اتيوپى‌ به‌ آن‌ سرزمين‌ مهاجرت‌ كرده‌اند.
مردم‌ اگادن‌ كه‌ شمار آنان‌ در 1969م‌/1348ش‌ 152 هزار نفر برآورد شده‌ است‌ (كوك‌، 518)، از نظر نژادي‌ به‌ تيره‌هاي‌ سومالى‌ دارود ارتباط دارند و به‌ دو شاخة اصلى‌ منقسم‌ مى‌گردند، يكى‌ مقابول‌4 با قبايل‌ اصلى‌ دوگاد و ابراهيم‌ مَكاهيل‌، و ديگري‌ ميير ولال‌5 كه‌ از قبايل‌ آن‌ عبدالله‌ تَلَماگ‌6 و رِر عبدالله‌ را مى‌توان‌ نام‌ برد («دائرة المعارف‌ ايتاليانا»).
تاريخ‌ جديد اگادن‌ از 1887م‌ آغاز مى‌شود. در اين‌ سال‌ امپراتور وقت‌ اتيوپى‌، پدر هيلاسلاسى‌ آخرين‌ پادشاه‌ آن‌ سرزمين‌ فرمان‌ تصرف‌ اگادن‌ را صادر كرد، ولى‌ در همان‌ زمان‌ كشورهاي‌ استعمارگر اروپايى‌ يعنى‌ انگليس‌، فرانسه‌ و ايتاليا به‌ تصرف‌ شاخ‌ افريقا پرداختند و در سالهاي‌ 1880 تا 1890م‌ متصرفات‌ آنها به‌ موجب‌ قراردادهايى‌ از لحاظ بين‌المللى‌ مسجل‌ گرديد، اما مرزهاي‌ ميان‌ متصرفات‌ اين‌ كشورهاي‌ اروپايى‌ با دقت‌ مشخص‌ نگرديد و همين‌ امر تنشهايى‌ به‌وجود آورد كه‌ از آن‌ جمله‌ مى‌توان‌ سانحة مرزي‌ ولوال‌7 را نام‌ برد كه‌ در دسامبر 1934م‌/1313ش‌ به‌ وقوع‌ پيوست‌. در اين‌ درگيري‌ نخست‌ برخوردي‌ ميان‌ سربازان‌ اتيوپيايى‌ و نيروهاي‌ ايتاليايى‌ در ولوال‌ رخ‌ داد كه‌ در نتيجة آن‌ ايتاليا به‌ بهانة اينكه‌ ولوال‌ جزئى‌ از خاك‌ سومالى‌ است‌، به‌ اتيوپى‌ حمله‌ برد و تمام‌ آن‌ كشور را به‌ تصرف‌ درآورد و اختيار سرزمين‌ اگادن‌ را به‌ دست‌ گرفت‌. تا اينكه‌ در پايان‌ جنگ‌ جهانى‌ دوم‌ و شكست‌ ايتاليا، امپراتور اتيوپى‌ به‌ كشور خود مراجعت‌ كرد و اگادن‌ كه‌ از 1941م‌/ 1320ش‌ در اشغال‌ نظامى‌ انگلستان‌ بود، در 1948م‌/ 1327ش‌ به‌ اتيوپى‌ برگردانده‌ شد، ولى‌ اين‌ امر صرفاً روي‌ كاغذ بود و تخلية واقعى‌ اين‌ سرزمين‌ در 1954م‌ عملى‌ گرديد (كرنون‌، 239).
در 1960م‌/1339ش‌ متصرفات‌ ايتاليا و انگلستان‌ در شاخ‌ افريقا استقلال‌ يافتند و از اتحاد آنها جمهوري‌ سومالى‌ تشكيل‌ شد كه‌ ادعاي‌ خود را بر اگادن‌ به‌ عنوان‌ بخشى‌ از سرزمين‌ سومالى‌ اعلام‌ نمود. از آن‌ تاريخ‌ اگادن‌ يكى‌ از 5 سرزمينى‌ در نظر گرفته‌ شد كه‌ پرچم‌ ستارة 5شاخة جمهوري‌ سومالى‌ را تشكيل‌ مى‌داد. بدين‌گونه‌ جمهوري‌ سومالى‌ با احساسات‌ ملى‌ شديد همواره‌ آرزوي‌ تصرف‌ اگادن‌ را در سر مى‌پروراند تا در 1964م‌ كار به‌ بروز اولين‌ جنگ‌ ميان‌ سومالى‌ و اتيوپى‌ كشيد، ولى‌ در آن‌ جنگ‌ فشار بين‌المللى‌ مانع‌ از پيشرفت‌ قواي‌ اتيوپى‌ شد و قرارداد خرطوم‌ كه‌ در بهار همان‌ سال‌ منعقد گرديد، وضع‌ موجود را تأييد كرد. پس‌ از سقوط امپراتور هيلاسلاسى‌ در 1974م‌/1353ش‌ جبهة آزادي‌بخش‌ سومالى‌ درصدد برآمد تا با استفاده‌ از ضعف‌ اتيوپى‌، اگادن‌ را به‌ تصرف‌ درآورد و در 1977م‌ به‌ اتيوپى‌ حمله‌ور شد. در اين‌ مبارزه‌ پيروزي‌ سومالى‌ نزديك‌ به‌ نظر مى‌رسيد، ولى‌ اتيوپياييها با كمك‌ شوروي‌ كه‌ از حكومت‌ ماركسيستى‌ اتيوپى‌ حمايت‌ مى‌كرد - و سومالى‌ را كه‌ تا 1970م‌ متحد آن‌ بود به‌ حال‌ خود رها كرده‌ بود - موفق‌ شدند كه‌ سرنوشت‌ مبارزه‌ را به‌ نفع‌ خود تغيير دهند. آنان‌ با استفاده‌ از سلاحهاي‌ شوروي‌ و حمايت‌ 8 هزار نفر از واحدهاي‌ نظامى‌ كوبايى‌ ( كلير...، جبهة آزادي‌بخش‌ و نيروي‌ نظامى‌ سومالى‌ را كه‌ در 1978م‌ وارد جنگ‌ شده‌ بود، شكست‌ دادند و بدين‌ترتيب‌ مسألة اگادن‌ كه‌ تا آن‌ زمان‌ مسأله‌اي‌ محلى‌ بيش‌ نبود، جنبة بين‌المللى‌ پيدا كرد و سومالى‌ براي‌ مقابله‌ با مشكل‌ نگاهداري‌ پناهندگان‌ كه‌ شمار آنان‌ در 1980م‌ بالغ‌ بر 700 هزار تن‌ برآورد شده‌ بود ( آمريكانا، )، XX/650 از دولتهاي‌ غربى‌ كمكهايى‌ دريافت‌ كرد. از 1991م‌/1370ش‌ تاكنون‌ گرفتاريهاي‌ داخلى‌ شديدي‌ كه‌ دامنگير سومالى‌ شده‌، از شدت‌ و حدت‌ مسألة اگادن‌ كاسته‌ است‌.
مآخذ: كرنون‌، ماريان‌، تاريخ‌ معاصر افريقا، ترجمة ابراهيم‌ صدقيانى‌، تهران‌، 1365ش‌؛ كوك‌، ژ.م‌.، مسلمانان‌ افريقا، ترجمة اسدالله‌ علوي‌، مشهد، 1373ش‌؛ نيز:
Americana; Collier's Encyclopedia, London, 1986; Enciclopedia Italiana; Grove, A.T., Africa, South of the Sahara Oxford, 1970; Lexikon der Geographie, ed. W. Tietze, Braunschweig, 1970.
محمدحسن‌ گنجى‌

اَگادير، شهري‌ بندري‌ در جنوب‌ غربى‌ مراكش‌ و كرانة اقيانوس‌ اطلس‌ و مركز استانى‌ به‌ همين‌ نام‌ («راهنما...1»، .(I/218
ابن‌ خلدون‌ اين‌ شهر را «اكادير» آورده‌ است‌ (7(1)/95). ياقوت‌ آن‌ را «اقادير» نوشته‌، و ذيل‌ تِلِمسان‌ متذكر گرديده‌ است‌ كه‌ دو شهرِ مجاور يكديگرند و فاصلة ميان‌ آنها يك‌ «سنگ‌ پرتاب‌» است‌. يكى‌ از اين‌ دو شهر قديمى‌ و ديگري‌ جديد است‌. شهر جديد را مرابطون‌ ساخته‌، آن‌ را «تافرزت‌» ناميده‌اند (1/870 -871). ولى‌ ابن‌ خلدون‌ اين‌ شهر را «تاكرارت‌» نوشته‌ كه‌ به‌ زبان‌ بربري‌ به‌ معنى‌ اردوگاه‌ و محله‌ است‌ (7(1)/94). ابن‌ اثير اين‌ شهر را «تاهرت‌» نوشته‌، و محل‌ استقرار لشكريان‌ اسلام‌ دانسته‌ است‌. وي‌ به‌ هنگام‌ بحث‌ پيرامون‌ تلمسان‌ مى‌نويسد كه‌ در آنجا دو شهر است‌ و ميان‌ آن‌ دو به‌ اندازة يك‌ ميدان‌ اسب‌ مسافت‌ است‌. يكى‌ از آنها «تاهرت‌» است‌ كه‌ در آن‌ لشكريان‌ اسلام‌ استقرار داشتند و ديگري‌ «اقادير» است‌ كه‌ ساختمانى‌ قديمى‌ دارد (10/580 -581). در بعضى‌ مآخذ اين‌ نام‌ به‌ صورت‌ «اغادير» آمده‌ است‌ (خوري‌، 202؛ سامى‌، 2/977). لوتورنو اگادير را نام‌ مواضع‌ مستحكم‌ قلعه‌ مانندي‌ دانسته‌ كه‌ قبايل‌ بربر شلوح‌ و اِغرم‌ آن‌ را «اگادير» مى‌ناميدند و گويا اين‌ واژه‌ در زبان‌ فينيقيان‌ «گادر» و در زبان‌ عبري‌ «گادير» بوده‌ است‌. در نامة مورخ‌ 6 ژوئية 1510 اهالى‌ ماسّه‌ به‌ امانوئل‌ اول‌ پادشاه‌ پرتغال‌، شهر مزبور «اگادير الاربعاء» ناميده‌ شده‌ است‌ و از اينجا چنين‌ بر مى‌آيد كه‌ در آن‌ ناحيه‌ جايى‌ به‌ نام‌ اگادير (اقادير) وجود داشته‌ كه‌ هر چهارشنبه‌ در آن‌ بازار تشكيل‌ مى‌شده‌ است‌. لوتورنو دربارة مسكون‌ بودن‌ اگادير پيش‌ از ورود پرتغاليان‌ ابراز ترديد مى‌كند و مى‌نويسد معلوم‌ نيست‌ اين‌ شهر پيش‌ از رسيدن‌ پرتغاليان‌ سكنه‌ داشته‌ است‌، يا نه‌؟ ( 2 )؛ EIولى‌ به‌ گفتة ياقوت‌ مردم‌ در آنجا ساكن‌ بوده‌اند (1/871).
در 539ق‌/1144م‌ هنگامى‌ كه‌ عبدالمؤمن‌ با تاشفين‌ پيكار داشت‌، به‌ تلمسان‌ رفت‌ و شهر اگادير (اقادير) را به‌ محاصره‌ گرفت‌ (ابن‌ اثير، 10/581). در نيمة دوم‌ 1505م‌ (911ق‌) يكى‌ از اشراف‌ پرتغال‌ به‌ نام‌ ژوائولوپس‌ د سكئيرا2 در اگادير كاخى‌ از چوب‌ بنا كرد كه‌ احتمالاً مقصود از آن‌ پشتيبانى‌ از كشتيهاي‌ ماهى‌گيري‌ بوده‌ است‌. هدف‌ ديگر وي‌ جلوگيري‌ از حملات‌ اسپانيا به‌جزاير قناري‌ بود و اين‌كار با موافقت‌ پادشاه‌ پرتغال‌ صورت‌ گرفت‌، زيرا اسپانياييها قصد تسخير سواحل‌ جنوبى‌ مراكش‌ را داشتند ( 2 .(EIدر اواخر سدة 15م‌ (10ق‌) پرتغاليها همة بازرگانى‌ خارجى‌ مراكش‌ را در اختيار گرفتند. در اوايل‌ سدة 16م‌ بندر اگادير به‌ يكى‌ از مراكز و پايگاههاي‌ بازرگانى‌ پرتغاليان‌ بدل‌ شد و به‌ عنوان‌ يك‌ منطقة ماهى‌گيري‌ توسط پرتغاليها سازمان‌ يافت‌. پرتغاليان‌ اگادير را «سانتا كروز دل‌ كابو د آگوار3» مى‌ناميدند (همانجا). آنها پس‌ از تصرف‌ اگادير به‌ تدريج‌ همة سواحل‌ اقيانوس‌ اطلس‌ در غرب‌ مراكش‌ را در اختيار خود گرفتند و از آنجا به‌ اراضى‌ درون‌ مراكش‌ نفوذ كردند. در 1536م‌ (943ق‌) شريف‌ محمد به‌فرماندهى‌ گروهى‌ از لشكريان‌ مراكشى‌ با پرتغاليان‌ پيكار كرد و اگادير را به‌ تصرف‌ آورد. در سده‌هاي‌ 17 و 18م‌ (11 و 12ق‌) اگادير به‌ مركز بازرگانى‌ خارجى‌ منطقه‌ بدل‌ گشت‌ و طى‌ سالهاي‌ 1882-1912م‌ (1299-1330ق‌) در محدودة بخش‌ ساحلى‌ اگادير فروش‌ غله‌ به‌ اروپاييان‌ مجاز اعلام‌ شد («راهنما»، .(I/218 در اوايل‌ سدة 20م‌ (14ق‌) ميان‌ دولتهاي‌ اروپا به‌ ويژه‌ فرانسه‌ و آلمان‌ براي‌ به‌ دست‌ آوردن‌ سيادت‌ و برتري‌ در مراكش‌، برخوردهايى‌ روي‌ داد. در 1906م‌ (1324ق‌) فرانسه‌ و اسپانيا در ا¸لخثيراس‌4 پيمانى‌ مبنى‌ بر تقسيم‌ مراكش‌ به‌ مناطق‌ نفوذ ميان‌ خود منعقد نمودند. متعاقب‌ آن‌ دولت‌ فرانسه‌ براي‌ تابع‌ كردن‌ مراكش‌ به‌ تلاش‌ پرداخت‌، ولى‌ دولت‌ آلمان‌ با مقاصد دولت‌ فرانسه‌ مخالفت‌ ورزيد و كوشيد تا مواضع‌ خود را در مراكش‌ مستحكم‌ كند. در 1911م‌ (1329ق‌) اگادير صحنة تظاهرات‌ نظامى‌ ارتش‌ آلمان‌ شد (همان‌، II/145 ؛ I/280, 2 .(BSE
فرانسه‌ در ماه‌ مة 1911 شهر فاس‌ پايتخت‌ مراكش‌ را به‌ تصرف‌ درآورد و در ژوئن‌ همان‌ سال‌ به‌ آلمان‌ پيشنهاد كرد كه‌ از مراكش‌ دست‌ بردارد و در مقابل‌ بخشى‌ از مستعمرات‌ فرانسه‌ در كنگو را تصاحب‌ كند؛ ولى‌ دولت‌ آلمان‌ با اين‌ پيشنهاد موافقت‌ نكرد و اندكى‌ بعد به‌ بهانة حمايت‌ از زندگى‌ و دارايى‌ اتباع‌ آلمان‌، ناو جنگى‌ پلنگ‌ را با بخشى‌ از ناوگان‌ خود به‌ اگادير فرستاد. ناوگان‌ مزبور در اول‌ ژوئية 1911 وارد اگادير شد و به‌ يك‌ رشته‌ عمليات‌ نظامى‌ دست‌ زد كه‌ «عمليات‌ پلنگ‌» نام‌ گرفت‌. ورود ناوگان‌ آلمان‌ موجب‌ بروز بحران‌ در روابط بين‌المللى‌ شد كه‌ در تاريخ‌ به‌ «بحران‌ اگادير» يا دومين‌ بحران‌ مراكش‌ شهرت‌ يافته‌ است‌. اين‌ بحران‌ مصوبات‌ كنفرانس‌ 1906م‌ ا¸لخثيراس‌ را در معرض‌ مخاطره‌ قرار داد. امكان‌ استقرار ناوگان‌ جنگى‌ آلمان‌ در اگادير وضع‌ انگلستان‌ را در جبل‌طارق‌ به‌ مخاطره‌ مى‌افكند. دولت‌ آلمان‌ ناگزير شد به‌ اخطار 21 ژانوية 1911 لويد جرج‌ به‌ نمايندگى‌ از طرف‌ دولت‌ بريتانيا ترتيب‌ اثر دهد. دولت‌ بريتانيا اعلام‌ كرد كه‌ در جريان‌ اختلاف‌ ميان‌ فرانسه‌ و آلمان‌ بى‌طرف‌ نخواهد ماند. در نتيجه‌ دولتهاي‌ آلمان‌ و فرانسه‌ ناگزير از گفت‌ و گو شدند. مذاكرات‌ با امضاي‌ موافقت‌ نامة 4 نوامبر 1911 در برلن‌ به‌ پايان‌ رسيد. بر اساس‌ اين‌ موافقت‌ نامه‌، آلمان‌ قيمومت‌ فرانسه‌ بر مراكش‌ را به‌ استثناي‌ منطقة نفوذ اسپانيا و منطقة بين‌المللى‌ طنجه‌ پذيرفت‌. فرانسه‌ نيز بخشى‌ از مستعمرة خود در كنگو را كه‌ همجوار مستعمرة آلمان‌ در كامرون‌ بود، به‌ دولت‌ آلمان‌ واگذار كرد. بحران‌ اگادير يكى‌ از مظاهر اختلافهاي‌ بين‌المللى‌ و مبارزة كشورهاي‌ اروپايى‌ پيش‌ از جنگ‌ جهانى‌ اول‌ بود (همانجا).
استان‌ اگادير 900 ،5كم2 مساحت‌ دارد و در 1982م‌ داراي‌ 300 ،593نفر جمعيت‌ بوده‌ است‌ («راهنما»، .(II/145 جمعيت‌ شهر اگادير در آن‌ تاريخ‌ 500 ،110نفر بوده‌ است‌ (همان‌، .(I/217 اگادير در منطقه‌اي‌ زلزله‌خيز قرار گرفته‌ است‌ (همان‌، .(II/147 اين‌ شهر يكى‌ از زيستگاههاي‌ بسيار قديمى‌ است‌ كه‌ تاريخ‌ آن‌ روشن‌ نشده‌، و ظاهراً چنين‌ به‌ نظر مى‌رسد كه‌ گذشته‌اي‌ پر تلاطم‌ و فاجعه‌ آميز داشته‌ است‌ ( آفريكا، .(IV/184
اين‌ شهر بندري‌، بزرگ‌ترين‌ مركز ماهى‌گيري‌ و شيلات‌ مراكش‌ است‌ و در آن‌ كارخانة بسته‌بندي‌ و تهية ماهى‌ ساردين‌ وجود دارد. از اين‌ بندر كنسرو ماهى‌، مركبات‌، تره‌بار، مواد معدنى‌، فلز و ديگر كالاها صادر مى‌شود و يكى‌ از مراكز صدور فسفات‌ طبيعى‌ مراكش‌ به‌ نقاط مختلف‌ جهان‌ است‌. ميزان‌ بارگيري‌ و تخلية كالا در بندر اگادير در 1980م‌ حدود 940 هزار تن‌ بوده‌ است‌. اگادير داراي‌ كارخانة سيمان‌، تأسيسات‌ ويژة تهية مواد خوراكى‌ و صنايع‌ چوب‌ و فلز است‌. صدور كالا از اين‌ بندر به‌ سبب‌ زمين‌ لرزه‌اي‌ كه‌ در 1960م‌ روي‌ داد، به‌ ميزان‌ قابل‌ ملاحظه‌اي‌ كاهش‌ پذيرفت‌ («راهنما»، II/157 .(I/218,
مآخذ: ابن‌ اثير، الكامل‌؛ ابن‌ خلدون‌، العبر؛ خوري‌، سليم‌ جبرائيل‌ و سليم‌ ميخائيل‌ شحاده‌، آثار الادهار، بيروت‌، 1291ق‌/1875م‌؛ سامى‌، شمس‌الدين‌، قاموس‌ الاعلام‌، استانبول‌، 1306ق‌؛ ياقوت‌، بلدان‌؛ نيز:
Afrika, ed. Heinrich Schiffers, Harms Erdkunde, M O nchen, 1962; Afrika entsiklopedicheski o spravochnik, Moscow, 1986, BSE 2 ; EI 2 .
عنايت‌الله‌ رضا
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 3823
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست