اَگادير، شهري بندري در جنوب غربى مراكش و كرانة اقيانوس اطلس و مركز
استانى به همين نام («راهنما...1»، .(I/218
ابن خلدون اين شهر را «اكادير» آورده است (7(1)/95). ياقوت آن را «اقادير»
نوشته، و ذيل تِلِمسان متذكر گرديده است كه دو شهرِ مجاور يكديگرند و فاصلة
ميان آنها يك «سنگ پرتاب» است. يكى از اين دو شهر قديمى و ديگري جديد
است. شهر جديد را مرابطون ساخته، آن را «تافرزت» ناميدهاند (1/870 -871).
ولى ابن خلدون اين شهر را «تاكرارت» نوشته كه به زبان بربري به معنى
اردوگاه و محله است (7(1)/94). ابن اثير اين شهر را «تاهرت» نوشته، و محل
استقرار لشكريان اسلام دانسته است. وي به هنگام بحث پيرامون تلمسان
مىنويسد كه در آنجا دو شهر است و ميان آن دو به اندازة يك ميدان اسب
مسافت است. يكى از آنها «تاهرت» است كه در آن لشكريان اسلام استقرار
داشتند و ديگري «اقادير» است كه ساختمانى قديمى دارد (10/580 -581). در بعضى
مآخذ اين نام به صورت «اغادير» آمده است (خوري، 202؛ سامى، 2/977). لوتورنو
اگادير را نام مواضع مستحكم قلعه مانندي دانسته كه قبايل بربر شلوح و
اِغرم آن را «اگادير» مىناميدند و گويا اين واژه در زبان فينيقيان «گادر» و
در زبان عبري «گادير» بوده است. در نامة مورخ 6 ژوئية 1510 اهالى ماسّه به
امانوئل اول پادشاه پرتغال، شهر مزبور «اگادير الاربعاء» ناميده شده است و
از اينجا چنين بر مىآيد كه در آن ناحيه جايى به نام اگادير (اقادير) وجود
داشته كه هر چهارشنبه در آن بازار تشكيل مىشده است. لوتورنو دربارة مسكون
بودن اگادير پيش از ورود پرتغاليان ابراز ترديد مىكند و مىنويسد معلوم نيست
اين شهر پيش از رسيدن پرتغاليان سكنه داشته است، يا نه؟ ( 2 )؛ EIولى به
گفتة ياقوت مردم در آنجا ساكن بودهاند (1/871).
در 539ق/1144م هنگامى كه عبدالمؤمن با تاشفين پيكار داشت، به تلمسان رفت
و شهر اگادير (اقادير) را به محاصره گرفت (ابن اثير، 10/581). در نيمة دوم
1505م (911ق) يكى از اشراف پرتغال به نام ژوائولوپس د سكئيرا2 در اگادير
كاخى از چوب بنا كرد كه احتمالاً مقصود از آن پشتيبانى از كشتيهاي ماهىگيري
بوده است. هدف ديگر وي جلوگيري از حملات اسپانيا بهجزاير قناري بود و
اينكار با موافقت پادشاه پرتغال صورت گرفت، زيرا اسپانياييها قصد تسخير
سواحل جنوبى مراكش را داشتند ( 2 .(EIدر اواخر سدة 15م (10ق) پرتغاليها همة
بازرگانى خارجى مراكش را در اختيار گرفتند. در اوايل سدة 16م بندر اگادير به
يكى از مراكز و پايگاههاي بازرگانى پرتغاليان بدل شد و به عنوان يك منطقة
ماهىگيري توسط پرتغاليها سازمان يافت. پرتغاليان اگادير را «سانتا كروز دل
كابو د آگوار3» مىناميدند (همانجا). آنها پس از تصرف اگادير به تدريج همة
سواحل اقيانوس اطلس در غرب مراكش را در اختيار خود گرفتند و از آنجا به
اراضى درون مراكش نفوذ كردند. در 1536م (943ق) شريف محمد بهفرماندهى گروهى
از لشكريان مراكشى با پرتغاليان پيكار كرد و اگادير را به تصرف آورد. در
سدههاي 17 و 18م (11 و 12ق) اگادير به مركز بازرگانى خارجى منطقه بدل گشت
و طى سالهاي 1882-1912م (1299-1330ق) در محدودة بخش ساحلى اگادير فروش غله
به اروپاييان مجاز اعلام شد («راهنما»، .(I/218 در اوايل سدة 20م (14ق) ميان
دولتهاي اروپا به ويژه فرانسه و آلمان براي به دست آوردن سيادت و برتري
در مراكش، برخوردهايى روي داد. در 1906م (1324ق) فرانسه و اسپانيا در
ا¸لخثيراس4 پيمانى مبنى بر تقسيم مراكش به مناطق نفوذ ميان خود منعقد
نمودند. متعاقب آن دولت فرانسه براي تابع كردن مراكش به تلاش پرداخت،
ولى دولت آلمان با مقاصد دولت فرانسه مخالفت ورزيد و كوشيد تا مواضع خود را
در مراكش مستحكم كند. در 1911م (1329ق) اگادير صحنة تظاهرات نظامى ارتش
آلمان شد (همان، II/145 ؛ I/280, 2 .(BSE
فرانسه در ماه مة 1911 شهر فاس پايتخت مراكش را به تصرف درآورد و در ژوئن
همان سال به آلمان پيشنهاد كرد كه از مراكش دست بردارد و در مقابل بخشى از
مستعمرات فرانسه در كنگو را تصاحب كند؛ ولى دولت آلمان با اين پيشنهاد
موافقت نكرد و اندكى بعد به بهانة حمايت از زندگى و دارايى اتباع آلمان،
ناو جنگى پلنگ را با بخشى از ناوگان خود به اگادير فرستاد. ناوگان مزبور در
اول ژوئية 1911 وارد اگادير شد و به يك رشته عمليات نظامى دست زد كه
«عمليات پلنگ» نام گرفت. ورود ناوگان آلمان موجب بروز بحران در روابط
بينالمللى شد كه در تاريخ به «بحران اگادير» يا دومين بحران مراكش شهرت
يافته است. اين بحران مصوبات كنفرانس 1906م ا¸لخثيراس را در معرض مخاطره
قرار داد. امكان استقرار ناوگان جنگى آلمان در اگادير وضع انگلستان را در
جبلطارق به مخاطره مىافكند. دولت آلمان ناگزير شد به اخطار 21 ژانوية 1911
لويد جرج به نمايندگى از طرف دولت بريتانيا ترتيب اثر دهد. دولت بريتانيا
اعلام كرد كه در جريان اختلاف ميان فرانسه و آلمان بىطرف نخواهد ماند. در
نتيجه دولتهاي آلمان و فرانسه ناگزير از گفت و گو شدند. مذاكرات با امضاي
موافقت نامة 4 نوامبر 1911 در برلن به پايان رسيد. بر اساس اين موافقت
نامه، آلمان قيمومت فرانسه بر مراكش را به استثناي منطقة نفوذ اسپانيا و
منطقة بينالمللى طنجه پذيرفت. فرانسه نيز بخشى از مستعمرة خود در كنگو را كه
همجوار مستعمرة آلمان در كامرون بود، به دولت آلمان واگذار كرد. بحران اگادير
يكى از مظاهر اختلافهاي بينالمللى و مبارزة كشورهاي اروپايى پيش از جنگ
جهانى اول بود (همانجا).
استان اگادير 900 ،5كم2 مساحت دارد و در 1982م داراي 300 ،593نفر جمعيت بوده
است («راهنما»، .(II/145 جمعيت شهر اگادير در آن تاريخ 500 ،110نفر بوده است
(همان، .(I/217 اگادير در منطقهاي زلزلهخيز قرار گرفته است (همان، .(II/147
اين شهر يكى از زيستگاههاي بسيار قديمى است كه تاريخ آن روشن نشده، و
ظاهراً چنين به نظر مىرسد كه گذشتهاي پر تلاطم و فاجعه آميز داشته است (
آفريكا، .(IV/184
اين شهر بندري، بزرگترين مركز ماهىگيري و شيلات مراكش است و در آن
كارخانة بستهبندي و تهية ماهى ساردين وجود دارد. از اين بندر كنسرو ماهى،
مركبات، ترهبار، مواد معدنى، فلز و ديگر كالاها صادر مىشود و يكى از مراكز
صدور فسفات طبيعى مراكش به نقاط مختلف جهان است. ميزان بارگيري و تخلية
كالا در بندر اگادير در 1980م حدود 940 هزار تن بوده است. اگادير داراي
كارخانة سيمان، تأسيسات ويژة تهية مواد خوراكى و صنايع چوب و فلز است. صدور
كالا از اين بندر به سبب زمين لرزهاي كه در 1960م روي داد، به ميزان
قابل ملاحظهاي كاهش پذيرفت («راهنما»، II/157 .(I/218,
مآخذ: ابن اثير، الكامل؛ ابن خلدون، العبر؛ خوري، سليم جبرائيل و سليم
ميخائيل شحاده، آثار الادهار، بيروت، 1291ق/1875م؛ سامى، شمسالدين، قاموس
الاعلام، استانبول، 1306ق؛ ياقوت، بلدان؛ نيز:
Afrika, ed. Heinrich Schiffers, Harms Erdkunde, M O nchen, 1962; Afrika
entsiklopedicheski o spravochnik, Moscow, 1986, BSE 2 ; EI 2 .
عنايتالله رضا