responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2266
ابو الصمصام مرزوی
جلد: 5
     
شماره مقاله:2266

اَبو الصَّمْصامِ مَزْوَزي، عمادالدين ذوالفقار بن محمد بن مَعْبَد حسني،‌از محدثان معمر ايراني در سده هاي 5 و 6 ق/ 11 و 12 م. وي علاوه بر كنيه ابوالصمصام، ‌به ابوالوَضّاح هم شناخته مي شده است (نك‌ : ابن شهر آشوب، 116). اختلاف بين گزارشگران دربارة ‌نسب وي بسيار است و منشأ آن شايد تصحيف و افتادگي در اسانيد و روايات بوده باشد ( براي نمونه، نك‌ : راوندي، 1/4؛ ابن فوطي، 4(2)/722؛ ابن طاووس،‌123؛ ابن عنبه، 115).
از تولد و وفات ابوالصمصام بجز تاريخهايي كه سمعاني در ذيل تاريخ بغداد به دست داده، گزاش ديگري د دست نيست. وي تولد او را در 455 ق/1063 م و وفاتش را در 536 ق/ 1142م ذكر كرده است (نك‌ : ابن عساكر، تاريخ، 6/108؛ ابن حجر، 2/436ـ 437). منتخب الدين گويد: هنگامي كه باابوالصمصام ملاقات كردم، وي 115 ساله بود (ص 73)، گرچه اين گزارش با تاريخي كه سمعاني در مورد ولادت وي به دست داده، سازگاري ندارد. با توجه به بعضي رواياتِ بدون واسطه ابوالصمصام از سيد مرتضي (د436 ق)،‌ شايد بتوان زمان تولد ابوالصمصام را درحدود 420 ق برآورد نمود.
زادگاه ابوالصمصام مرو بود. (ابن عساكر، همانجا). وي سفرهاي متعددي به سرزمينهاي مختلف اسلامي داشت و زماني را در بغداد سپري كرد (ابن فوطي، ابن حجر، همانجاها). پي گيري تاريخي مسير سفرهاي وي ناممكن مي نمايد. اما بر پاية‌آنچه از گزارش مورخان برمي آيد ابوالصمصام در حدود سال 479 ق در بغداد بوده است (ابن عساكر، همانجا). همچنين مي دانيم كه وي پيش از 485 ق در اصفهان بوده و در آن شهر از نظام الملك طوسي (مق‌ 485 ق) وزير آلب ارسلان و ملكشاه سلجوقي حديث شنيده است (همو، معجم، 71 ب؛ ابن عديم، 3/1403). گفتني است كه وي در بغداد نيز از نظام الملك استماع حديث كرده است (ابن عساكر، تارخ، همانجا). رافعي از خضور ابوالصمصام در قزوين در حدود سالهاي 512ـ 513 ق خبر مي دهد (3/12) و ابن عساكر (همانجا) بر ورود وي به دمشق پيش از 520 ق تصريح دارد. ابوالصمصام سپس ازآن شهر، واهي موصل شد و احتمالاً در همين زمان با سمعاني ديدار نمود (همانجا؛ ابن حجر، 2/436) و اين آخرين اطلاعي است كه از زندگاني وي در دست است.
ابوالصمصام در طول سفرهايش از بعضي بزرگان كسب فيض نموده كرد كه از آن جمله اند: شيخ ابوجعفر طوسي، نجاشي، سلّار ديلمي، ابوعبدالله محمد بن علي حلواني وابواخير برك‌ـة بن محمد اسدي ( ابن عساكر، معجم، همانجا: منتجب الدين، 27،. 73؛ ابن داوود، 7ـ 8؛ نورري، 3/496). سيد مرتضي را نيز در عداد مشايخ وي برشمرده اند (منتجب الدين،. 73). البته بانگرشي بر اسانيد روايات و اجازات موجود روايت ابوالصمصام از سيد مرتضي هم به صورت بي واسطه و هم با واسطة ‌ابوعبدالله حلواني هردو ديده مي شود و ممكن است مربوط به دو دوره از حيات علمي وي بوده باشد (براي نمونه، نك‌ : شهيد اول، 38، 51؛ مجلسي،. 104/153. جم‌).
شاگردان و راويان ابوالصمصام را شخصيتهايي سرشناس چون قطب الدين راوندي، سيد فضل الله راوندي،. محمد بن شهر آشوب، ابوسعد سمعاني و ابوالقاسم ابن عساكر تشكيل مي دهند (راوندي، ابن عساكر، همانجاها؛ شهيد اول، 29؛ ابن عديم،‌ همانجا؛ مجلسي، 104/153). به گفتة ابن عساكر (تاريخ، همانجا)، ابوالصمصام در مدت اقامتش در دمشق، مجالس وعظي برپا مي داشت كه گرايشهاي شيعي در آن هويدا بود. ابن عساكر در جايي، از اين گرايشها به زندقه تعبير كرده است (نك‌ : ابن حجر، 2/437). نام ابوالصمصام به عنوان حلقه اي مهم در سلسة اساتيد اماميه به چشم مي خورد و مي توان وي را به عنوان يكي از ناقلان عمدة مصنفات پيشينيان امامي به شمار آورد. با توجهله مّرويّات وي، نقش بسزاي او در انتقال ميراث گذشتگان آشكار مي گردد. براي نمونه، روايت آثار نجاشي (ابن داوود، همانجا؛ مجلسي، 104/95)، شيخ طوسي (همو، 104/144، 224، جم‌ )، سيد مرتضي (ابن داوود، همانجا؛ مجلسي، 104/153)، شريف رضي (بحراني، 2/198؛ مجلسي، 104/154، 198)، شيخ مفيد (همو، 105/99 ـ‌ 100) و ابن بابويه (همو، 105/52) توسط او را مي توان ياد كرد. وي علاوه بر اماميه، در انتقال مصنفات و رويات غيرشيعي نيز دست داشته است. مثلاً او يكي از راويان اصلي تفسير ثعلبي بوده است. روايات پراكندة او نيز در كتب محدثان فراوان يافت مي شود (نك‌ : رافعي، /307، 327، 3/164؛ ابن عساكر، معجم، همانجا؛ ابن نديم، 3/1403، 5/2480).
گفتني است كه در منابع، راجع به مذهب كلامي و فقهي ابوالصمصام تصريحي ديده نمي شود و در اين باره تنها مي توان بر اشارات پراكنده نظر داشت؛ مثلاً در برخي از منابع به نام يكي از نوادگان وي، يعني ذوالفقار بن محمد بن اشرف اشاره رفته (د 685 ق) كه مدرس مدرسة مستنصريه بوده و مذهب شافعي داشته است (نك‌ : ابن فوطي، 4(2)/818 ـ 819؛ ابن رافع، 54، 89؛ ابن قاضي مكناسي، 1/269). البته روشن نيست كه شافعي بودن اين نواده تا چه حد ريشه در پيشينة خاندان او دارد. همانطور كه گفته شد، ابن عساكر به صراحت از گرايش شيعي ابوالصمصام سخن گفته است و ترديدي نيست كه وي با بزرگان شيعه در عصر خود رابطه اي بسيار نزديك داشته است.
مآخذ: ابن حجر عسقلاني، احمد بن علي،‌ لسان الميزان، حيدرآباد دكن، 1329 ق؛ ابن داوود حلي، حسن بن علي، الرجال،‌به كوشش جلال الدين محدث، تهران، 1342 ش؛ ابن رافع سلامي، محمد، منتخب المختار، به كوشش عباس عزاوي، بغداد، 1357 ق/ 1938 م؛ ابن شهرآشوب، محمدبن علي، معالم العلماء، به كوشش محمد صدق بحرالعلوم، نجف، 1380ق/1961 م؛ ابن طاووس، علي، سعدالسعود، نجف، 1369ق/1950 م؛ ابن عديم، عمر بن احمد، بغي‌ـة الطلب، به كوشش سهيل زكار، دمشق، 1409ق/1988 م؛ ابن عساكر، علي بن حسن، تاريخ مدين‌ـة دمشق، عمان، دارالبشير؛ همو، معجم الشيوخ، نسخة عكسي موجود در كتابهانة مركز؛ ابن عنبه، احمد بن علي، عمدة الطالب، نجف، 1380ق/ 1961 م؛ ابن فوطي، عبدالرزاق بن احمد، تلخيص مجمع الآداب، به كوشش مصطفي جواد، دمشق، 1381ق/ 1961 م؛ ابن قاضي مكناسي، احمد بن محمد، درة الحجال، به كوشش محمد احمد ابوالنور، قاهره/يونس. 1390ق/ 1970 م؛ بحراني. يوسف، الكشكول، نجف، 1406ق/ 1985 م؛ رافعي، عبدالكريم بن محمد، التدوين في اخبار قزوين، حيدرآباد دكن، 1985 م؛ راونندي،‌ سعيد بن هب‌ـة الله، منهاج البراع‌ـة، به كوشش عبداللطيف كوه كمري، قم، 1400 ق؛ شهيد اول، محمدبن مكي، الاربعون حديثاً، قم، 1407 ق؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، 1403ق/1983 م؛ منتخب الدين، علي بن عبيدالله، فهرست، به كوشش عبدالعزيز طباطبائي، قم، 1404 ق؛ نوري، حسين، مستدرك الوسائل، تهران، 1321 ق.
فرامرز حاج منوچهري
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2266
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست