responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2127
ابوحمزه خراسانی
جلد: 5
     
شماره مقاله:2127

اَبوحَمْزة خُراساني (د 290ق / 903م)،از مشايخ صوفيه خراسان .آنچه از زندگاني وي در دست است اين كه او از محله مُلقاباد نيشابور برخاسته است (خليفه نيشابوري ، 158؛سلمي ، 328؛ قشيري ، 27 ) وبه گفته خواجه عبدالله انصاري (ص 123) اصل اورا گوزگان نيز دانسته اند . وي در نيشابور پرورش يافته ، در همان ديار به كمال رسيده واحتمالا در همانجا درگدشته است (خليفه نيشابوري ، 150 ؛ عطار ، 553).
وي در ورع وپارسايي سرآمد بود ، تا آنجا كه از خود وي حكايت كنند كه سالهاي متمادي تنها در ميان گليمي در احرام بوده وتنها سالي يكبار از احرام بيرون مي آمده است (قشيري ، همانجا ؛ عطار ، 552؛ شعراني ، 1/103؛مناوي ، 1/205-206).ابوحمزه از اقران جنيد بود وبا ابوتراب نخشبي وابوسعيد خرّاز مصاحبت داشت (سلمي ، انصاري ، قشيري ، همانجاها ؛ هجويري ، 184 ؛ عطار ، 551). اطلاعات اندكي كه درباره او در دست است ، به سبب معاصر بودنش با صوفي ديگري كه با وي كينه مشترك داشته (نك :ه د ، ابوحمزه بغدادي )، سخت مغشوش است (مانند داستان درچاه افتادن ويا همسفر بودن با ابوتراب نخشبي).
گرچه در برخي از منابع به مصاحبت وي با مشايخ بغداد تصريح شده است (سلمي ، انصاري ، همانجاها ؛ جامي ، 70 ؛ ابن ملقن ، 155 ) ، اما از آنجا كه خطيب در تاريخ بغداد ( جز در موردي كه در ضمن شرح احوال ابوحمزه بغدادي نامي از وي برده است ، نكـ: 1/392) اشاراتي به احوال او ندارد ، به نظر نمي رسد كه مدت مديدي در بغداد اقامت گزيده باشد (نيز نكـ: ايرانيكا).
وي صاحب وجد بود وسماع را جايز مي شمرد (داراشكوه ،72 ). در شدت وجد بدان حد بودكه با شنيدن بيتي خويشتن داري از دست مي داد وبيهوش مي شد (ابن ملقن ، 156). وي معتقد بود كه چون وجد غالب شود ، از اظهار آن ممانعت نمي توان كرد (سلمي ، 330-331؛ مناوي ، 1/205 ) داستان در چاه افتادن ابوحمزه كه در غالب كتابهاي طبقات صوفيه نقل شده وبه عنوان كرامتي از وي درميان مردم رواج يافته ، حكايت از شدت توكل او دارد (مستملي ، 4/1761-1763؛ قشيري ، 87؛ هجويري ، همانجا ؛ انصاري ، 125 ؛ ابن جوزي ، 304 ؛ عطار ، 551-552).
از ابوحمزه جز برخي علارات حكمت آميز وصوفيانه كه در كتب طبقات پراكنده است ، چيزي باقي نمانده است ، مضمون اغلب اقوال او موضوعاتي چون فتوت ، توكل ، رضا ، انس، غربت وعشق الهي است (نك: سلمي،328-320؛ قشيري،همانجا؛ هجويري، 184-185؛عطار،552-553؛ ابن ملقن،155-156؛مناوي، 1/205-206)كه گاه بوي شطح نيز به خود ميگيرد، چنانچه بهشت وآية كريمة «كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنيا بِما اَسلَفْتُمْ» (الحاقه/69/24) را مكري بزرگ ميداند كه انسان را به اكل وشرب مشغول ومشعوف واز خدا باز ميدارد (سلمي،329؛ ابن جوزي، 333).
اگر چه چنان كه گذشت ، اقوال او در تذكره ها و طبقاط صوفيه ضبط شده و مؤلفان احوال اين طايفه نام وي را در زمرة مشايخ فتيان قرار داده ند، اما در كتابهاي صوفيه حتي در موضوعاتي كه محور اصلي گفته هاي اوست، استنادي به كلام او نشده است وتنها در موضوع توكل در اينگونه كتابها داستان در چاه افتادن او را نقل كرده اند كه در بسياري از منابه آن را به ابوحمزة بغدادي نسبت داده اند.ساير اخباري كه دربارةاو آورده اند، از جمله ديدار او با حارث محاسبي( ابن جوزي،169-170؛ روز بهان، 202؛جامي،71)پيام ابوالحسين نوري در قضية قربوبعد(انصاري،159-160) ارتباط با احمد بن حنبل( شعراني، همانجا؛ مناوي، 1/205) و بسياري از روايات ديگري كه دربارة « ابو حمزة صوفي» يا مطلق «ابوحمزه» نقل كرده اند (نك: سراج،57،153، جم؛ ابن جوزي، همانجا؛ روز بهان،25،31،جم؛ عطار،466،473)، متعلق به ابو حمزة بغدادي است.
مأخذ: ابن جوزي، عبدالرحمن بن علي، تبليس ابليس، بيرت، 1368ق؛ ابن ملقن، عمر بن علي، طبقات الاولياء، به كوشش نورالدين شريبه، بيروت 1406ق/1986م؛ انطاري هروي، خواجه عبدالله، طبقات الصوفيه، به كوشش عبدالحي حبيبي، كابل، 1341ش؛ جامي، عبدالرحمن بن احمد، نفحات الانس، به كوشش مهدي توحيدي پور، تهران،1336ش؛ خطيب بغدادي؟ احمدابن علي، تاريخ بغداد، قاهره،1349ق؛ خليفة نيشابوري،اجمد بن محمد، ترجمه وتلخص تاريخ نيشابور حاكم نيشابوري، به كوشش بهمن كريمي، تهران،1339ش؛ دارا شكوه، محمد،سكينه الاولياء، به كوشش تارا چند ومحمد رضا جلالي نائني، تهران، مؤسسة علمي، روز بهان بقلي، شرح شطيحات، به كوشش هانري كربن، تهران،1360ش؛ سراج، عبدالله بن علي، اللمع، به كوشش رنالدنيكلسون، ليدن، 1914م؛ سلمي، محمد بن حسين، طبقات صوفيه، به كوشش پدرسون،ليدن،1960م؛ شعراني، عبدالوهاب بن احمد، الطبقات الكبري ، قاهره ، 1374ق/1954م؛ عطار ، فريدالدين ، تذكره الاولياء ، به كوشش محمد استعلامي ، تهران ، 1346ش ؛ قشيري ، عبدالكريم بن هوازن ، الرساله القشيريه ، قاهره ، 1379ق / 1959 م ؛ مستملي ، اسماعيل بن محمد ، شرح التعرف لمذهب التصوف ، به كوشش محمد روشن ، تهران ، 1366ش ؛ مناوي ، عبدالرووف ، الكواكب الدريه ، به كوشش محمود ربيع ، قاهره ، مطبعه الازهر ؛ هجويري ، علي بن عثمان ، كشف المحجوب ، به كوشش ژوكوفسكي ، تهران ، 1979 م ؛ نيز:
Iranica.
مريم صادقي

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2127
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست