اَبوتُرابِ نَخْشَبی، عسکر بن حُصَین (یا عسکر بن محمذبن حصین)، از بزرگان مشایخ
صوفیۀ خراسان در سدۀ 3ق (د 245ق/859م) و از مردم نخشب (نسف). وی به علم، فتوت،
توکل، زهد و ورع مشهور بود و گفتهاند که از جمله مشایخی بود که با توکل بیزاد و
راحله قطع بادیه میکرد. ابن جلاء میگوید: 600 شیخ را ملاقات کردم که هیچ کدام
مانند 4 تن نبودند که اول آنها ابوتراب نخشبی بود (سلمی. 136-137؛ قشیری، 436؛
انصاری، 76). او از مصاحبت شقیق بلخی، حاتم اصمّ و ابوحاتم عطّار بهره جسته و پس از
وفات حاتم اصم به شام رفته و در آنجا کتابهایی در حدیث نوشته است (قشیری، همانجا؛
سبکی، 2/307؛ ابن عماد، 2/108-109).
برخی علی رازی مذبوح را از استادان او دانستهاند (ابونعیم، 10/45؛ ابن ملقن، 355).
او همچنین معاصر بایزید بسطامی بوده و با او ملاقات داشته و به او ارادت میورزیده
است (غزالی، 4/356؛ عطار، 169). بسیاری از مشایخ تصوف همچون ابوعبداللـه ابن جلاء،
یوسف بن حسین رازی، ابوعبید بسری، محمدبن علی ترمذی، شاه بن شجاع کرمانی، علی بن
سهل اصفهانی، احمدبن خضرویه و حمدون قصّار از مصاحبت او بهرهمند شده و ابوحمزۀ
بغدادی و ابوحمزۀ خراسانی نیز در برخی از سفرها او را همراهی کردهاند (سلمی، 93،
166، 175، 183، 229، 294، 328؛ قشیری، 393، 395، 400، 403، 409، 410، 414، 426،
428).
نخشبی با ریاضتهای سخت به تزکیۀ نفس میپرداخته و سیاحتهای فراوان داشته است.
گفتهاند که در بعضی غزوات نیز حاضر بوده است (کاشانی، 398). در عین حال همواره بر
این مطلب تأکید میورزیده که هیچچیز برای مرید زیانبارتر از سفرهایی نیست که به
تبعیّت از هوای نفس انجام دهد (ابونعیم، 10/45، 48). او از عبداللـه بن محمدبن
زکریا و محمدبن عبداللـه بن مصعب و نعیم بن حماد و محمدبن عبداللـه بن نمیر و احمد
بن نصر نیشابوری حدیث نقل کرده است و کسانی همچون فتح بن شَخْرَف، ابوبکر بن
ابیعاصم، عبداللـه بن احمدبن حنبل، یوسف بن سحین رازی و ابوعبداللـه ابن جلاء از
او حدیث نقل کردهاند (همو، 10/45؛ ابن اثیر، 3/303؛ ذهبی، 11/545؛ سبکی، همانجا).
او همچنین احمدبن حنبل را در بغداد ملاقات کرده است (خطیب، 12/315؛ ابن ابی یعلی،
1/248-249). به گفتۀ سبکی وی در فروع از شافعی پیروی میکرده است (همانجا).
ابونصر سراج به کتابی از آثار او اشاره و عبارتی از آن نقل کرده است (ص 205)، ولی
نام این کتاب معلوم نیست و امروز چیزی از نوشته های او در دست نداریم. آنچه از او
باقی مانده است، سخنانی است در تصوّف که بهطور پراکنده در آثار پیشینیان آمده و
نیز حکایاتی از کرامات اوست. علاوه بر آن، چند بیت شعر نیز در بیان نشانههای محبت
از او نقل کردهاند (غزالی، 4/339).
بنابر یکی از طرق سلسلۀ طیفوریّه، نسبت معنوی ابوتراب نخشبی از طریق بایزید بسطامی
و شقیق بلخی به امیرالمؤمنین علی(ع) و براساس سلسلههای دیگر نسبت او از طریق شقیق
بلخی به امام موسی بن جعفر(ع) و یا از طریق ابراهیم ادهم به امام محمد باقر(ع)
منتهی می گردد (معصومعلی شاه، 2/151-173؛ نوشاهی، 1/154؛ نیز نک : محمودبن عثمان،
24، 489).
از ابوعمران اصطخری نقل شده است که گفت: ابوتراب نخشبی را در بادیه میان مدینه و
مکه دانستهاند (سلمی، 137؛ انصاری، 77).
مآخذ: ابن ابییعلی، محمد، طبقات الحنابله، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره،
1371ق/1952م؛ ابن اثیر، علی بن محمد، اللباب، بیروت، دارصادر؛ ابن عماد حنبلی،
عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1350ق؛ ابن ملقن، سراجالدین، طبقات الاولیاء، به
کوشش نورالدین شریبه، بیروت، 1406ق؛ ابونعیم اصفهانی، احمدبن عبداللـه، حلیه
الاولیاء، بیروت، 1387ق؛ انصاری هروی، خواجه عبداللـه، طبقات الصوفیه، به کوشش
عبدالحی حبیبی و حسین آهی، تهران، 1362ش؛ خطیب بغدادی، احمدبن علی، تاریخ بغداد،
بیروت، 1349ش؛ ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و صالح
السمر، بیروت، 1406ق؛ سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیه الکبری، به کوشش
عبدالفتاح محمد حلو ومحمود محمد طناحی، 1383ق؛ سراج طوسی، عبداللـه بن علی، اللمع
فی التصوف، به کوشش ر.ا. نیکلسون، لیدن، 1914م؛ سلمی، ابوعبدالرحمن، طبقات الصوفیه،
به کوشش یوحا پدرسن، لیدن، 1960م؛ عطار، فریدالدین، تذکره الاولیاء، به کوشش محمد
استعلامی، تهران، 1346ش؛ غزالی، محمد، احیاء علومالدین، بیروت، دارالندوه الجدیده؛
قشیری، ابوالقاسم، الرساله القشیریه، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی،
بیروت، 1408ق؛ کاشانی، عزالدین محمود، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، به کوشش
جلالالدین همایی، تهران، 1367ش؛ کلاباذی، محمدبن ابراهیم، التعرف لمذهب اهل
التصوف، به کوشش عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، بیروت، 1380ق/1960م؛ محمودبن
عثمان، فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1333ش؛
معصومعلی شاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران؛ نوشاهی،
سیدشریف احمد، شریف التواریخ، گجرات، 1399ق.
حسین لاشیء