responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 1870
ابن نقيب
جلد: 5
     
شماره مقاله:1870


اِبْنِ نَقیب، ناصرالدین حسن بن شاوِر بن طَرخان، معروف به ابن نُقَیسی (د 687ق/1288م)، ادیب و شاعر مصری. ابن شاکر (عیون، حوادث سال 687ق) و صفدی (الوافی، 12/44) و نیز ابن تغری بردی (النجوم، 7/376) و دیگران به تاریخ مرگ او تصریح کرده‌اند. ابن شاکر (همانجا، قس: ابن تغری بردی، همانجا) اضافه می‌کند که وی در قاهره درگذشت و در دامنۀ کوه مقطّم (گورستان قرافه) به خاک سپرده شد. ابن نقیب به قول ابن شاکر بیش از 80 سال (همان، 93) و به قول ابن تغری بردی (همانجا)، 79 سال زیست.
وی مردی دانشمند و محترم و صاحب مقام بود. او را گاه «امیر» خوانده‌اند (مثلاً نک‌ : صفدی، تمام المتون، 404) و او خود نیز در شعری به این امر اشاره می‌کند (نک‌ : همو، نصره، 333؛ نیز: نک‌ : ابن فضل اللـه، 18/140، که او را وزیر خوانده)، اما نمی‌دانیم که آیا این لفظ تنها لقبی بوده، یا بر شغلی دلالت داشته است. در مجموعۀ آثاری که منابع از او نقل کرده‌اند، اشاره‌ای به روابط وی با ملک بیبرس (د 676ق) نرفته است، اما یک‌بار می بینیم شاعر، دلاوری ملک را که با اسب از فرات گذشته، می‌ستاید و خود را از همراهان او می‌شمارد (ابن شاکر، فوات، 1/239؛ صفدی، الغیث، 2/70؛ نیز نک‌ : ابن تغری بردی، المنهل، 3/458) و نیز هنگامی که بیبرس نوشیدن خمر و مصرف گیاهان مخدر را ممنوع کرد، باز او شعری در آن باب سرود (ابن شاکر، همان، 1/245-246، عیون، 20/380-381). همچنین هنگامی که فرمانده سپاه بیبرس، شمس‌الدین آقسنقر به فتح بلاد نوبه رفت، شاعر از نبرد دَنْقَله یاد کرده، از کشتار سیاهان و درماندگی زنگیان سخن می‌راند (همو، فوات، 2/182). در هر حال، او در اجتماع مصر، چندان توان و نفوذ داشت که بتواند با والی قاهره شوخی کند (صفدی، همان، 2/107) و بر انتخاب وزیری جدید، خرده گیرد (همان، 2/225).
از رابطۀ او با بزرگان، خاصه شاعران و دانشمندان زمان، اطلاعات بیشتری داریم که غالباً به صورت تبادل شعر و چیستان‌سازی و معماپردازی جلوه می‌کند. مشهورترین کسانی که با وی شعر رد و بدل کرده‌اند، اینانند: ابن عبدالظاهر، شهاب‌الدین عزازی، مظفر ذهبی، سراج‌الدین وراق و عفیف‌الدین بن عدلان (نک‌ : ابن شاکر، فوات، 1/97، 177، 3/45-46، 4/153-154؛ صفدی، تمام المتون، همانجا). اثیرالدین ابوحیان نیز که منبع اصلی صفدی در روایات مربوط به ابن نقیب است (این روایات عیناً در فوات ابن شاکر تکرار شده)، بارها در قاهره همنشین او بودهو شعرش را ستوده است (نک‌ : صفدی، الوافی، همانجا).
اما شعری که این‌چنین مورد ستایش قرار می‌گرفته و ابن شاکر (فوات، 1/324) از آن به «شعری در نهایت زیبایی» وصف می‌کند، همانا قطعه‌های بسیار متعددی است که وی در معانی و نکات ظریف سروده و گویا تا سدۀ 8ق در دو جلد (همانجا) و یا یک مجلد بزرگ (صفدی، همانجا) موجود بوده و صفدی آن را در دست داشته است (همانجا). دو قطعۀ نسبتاً بزرگ نیز در فوات ابن شاکر از وی نقل شده است (1/328-330). حال آنکه قصاید او که به قول صفدی (همانجا) هم‌سنگ قطعه‌های او نبود. نه در جایی گرد آمده و نه نویسندگان چیزی از آنها را نقل کرده‌اند.
قطعه‌های کوتاه او، مضامین و گرایشهای خاصی را که با زندگی و پدیده‌های اجتماع مرفه و گاه بی‌بندوبار سده‌های 7 و 8ق رابطه دارد، به نیکی نمایش می‌دهد. این اشعار که سراپا در بند صنعت ایهام (= توریه) گرفتار است، پیوسته در جست و جوی نکات سخت ظریف و اعجاب‌انگیز می‌رود و سرانجام، در پس این تکاپو، از چیستان و لغز سر بر می‌کشد، در آنها دیگر خبری از زندگی بدویان، اشتر و بیابان یا عشقهای پاک و بی‌آلایش نیست، بلکه عشق، خواه به مؤنث و خواه به مذکر، همه مادی است و معنای حقیقی آن در نکته پردازیها و لفظ‌بازیها فراموش گشته است.
با اینهمه، اینگونه شعر، از انجا که پیوسته نکتۀ نو عرضه می‌کند و غالباً به دو یا چند بیت منحصر می‌گردد و به آسانی در خاطر می‌ماند، البته سخت مورد توجه عموم مردم و حتی دانشمندان صاحب طبع قرار می‌گرفته است. به همین جهت است که اینک انبوهی از «مقاطیع» ابن نقیب را در کتابهای سدۀ 7 و 8ق باز می‌یابیم. مجموعه‌ای از این اشعار در الغیث صفدی آمده است. برخی از زیباترین مضامین قطعه‌های این مجموعه عبارتند از: برتری عنکبوت بر کرم ابریشم (1/91)، تعارض میان دست شاعر و درهم گریزپا (1/146)، شبکۀ مژگان برای زندانی کردن خیال یار (1/249)، چشم زدن یار (1/263)، شیرینی دروغهای یار (1/451)، بازی با لفظ حظّ (اقبال) و مایل شدن دستۀ ظاء (بداقبالی) (2/130)، روشن کردن راه برای خیال یار با آتش شوق در تاریکی شب (2/442). بدیهی است که واژگان اینگونه شعر، دیگر از محدودۀ زمان خود فراتر نمی‌رود و شاعر نه تنها دیگر به دنبال کلمات غریب یا شاعرانۀ کهن نیست، بلکه اصرار دارد، نام آنچه را در اجتماع خود می‌بیند در شعر بیاورد و بدین‌سان به تودۀ مردم نزدیک‌تر شود. به این جهت است که کلمات بیگانه‌ای همچون جام خسروانی (صفدی، همان، 2/192)، بوق، دست، سطل و فاخته (همان، 2/207)، به آسانی در آثار ابن نقیب به کار رفته است.
آثار: یا همۀ عنایتی که نویسندگان به شعر ابن قتیب داشته‌اند، باز از آنهمه اثر چیز عمده‌ای بر جای نمانده است. تنها شمار اندکی از این قطعه ها در مجموعه‌های خطی (نک‌ : ملی تبریز، 3/1029، 1032؛ ملی، 2/72-73؛ کاتالوگوس ، 298) آمده است. دیگر آثار او اینهاست: 1. عبره اللبیب بعثره الکئیب، رساله‌ای ادبی است که به شیوۀ مقامات و به تقلید از رسالۀ علاءالدین علی بن عبدالظاهر به نام مراتع الغزلان تألیف شده و نسخه‌ای از آن در ترکیه،مجموعۀ راغب پاشا موجود است (نک‌ : ششن، 3/6)؛ 2. منازل الاحباب و مَنازِهُ الالباب، این کتاب شامل سخنانی است که میان مؤلف و معاصرانش رد و بدل شده است و در انتساب آن به ابن نقیب تردید نیست، به خصوص که صفدی آن را در اختیار داشته و آنچه را در تذکرۀ خود نقل کرده، از آن کتاب برگزیده است (الوافی، همانجا؛ نیز قس: ابن شاکر، همان، 1/324؛ حاجی خلیفه، 2/1827). اما تا آنجا که ما اطلاع داریم، امروز از این کتاب اثری بر جای نمانده است. کتاب دیگری به همین نام، اثر شهاب‌الدین محمود (د 725ق) در نور عثمانیه موجود است که بروکلمان (GAL, S, I/467, II/43) معرفی کرده و احتمالاً غیر از منازل ابن نقیب است. با اینهمه، از آنجا که ابن نقیب و شهاب‌الدین با یکدیگر دوستی نزدیک داشته‌اند (ابن تغری بردی، النجوم، 7/376)، اختیار یک نام برای دو کتاب غریب می‌نماید.
مآخذ: ابن تغری بردی. المنهل الصافی، به کوشش نبیل محمد عبدالعزیز، قاهره، 1985م؛ همو، النجوم؛ ابن شاکر کتبی، محمد، عیون التواریخ، حوادث 683-705ق، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ همو، همان، ج 20، به کوشش فیصل سامر و نبیله عبدالمنعم داوود، بغداد، 1980م؛ همو، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1972-1974م؛ ابن فضل‌ اللـه عمری، احمدبن یحیی، مسالک الابصار، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، 1408ق/1988م؛ حاجی خلیفه، کشف؛ ششن، رمضان، نوادر المخطوطات العربیه، بیروت، 1402ق/1982م؛ صفدی، خلیل بن ایبک، تمام المتون فی شرح رساله ابن زیدون، به کوشش محمدعلی سلطانی، دمشق، 1391ق/1971م؛ همو، الوافی بالوفیات، به کوشش رمضان عبدالتواب، بیروت، 1399ق/1979م؛ ملی، خطی؛ ملی تبریز، خطی؛ نیز:
Catalogus codicum manuscriptorum orientalium, London, 1852; GAL, S.
آذرتاش آذرنوش

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 1870
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست