اِبْنِ مُرَحَّل، ابوعبدالله محمد بن عمر بن مكى بن عبدالصمد، ملقب به
صدرالدين (شوال 665 -24 ذيحجة 716/ ژوئية 1267-9 مارس 1317)، شاعر و فقيه
شافعى. از آنجا كه پدرش وكيل (متصدي) بيتالمال دمشق بود، وي به ابن
وكيل نيز شهرت يافته است (ادفوي، 581؛ صفدي، 4/264). گاه او را ابن جوهري
(ابن رافع، ذيل، 46) و ابن خطيب (ابن حجر، 5/373) نيز خواندهاند. ابن مرحل
در دمياط مصر چشم به جهان گشود و در دمشق پرورش يافت (صفدي، 4/264، 265). از
مشايخ او مىتوان به پدرش عمر بن مكى، قاسم اربلى و مسلم ابن علاّن
اشاره كرد (همو، 4/265). ابن مرحل به طور مداوم بين شام و مصر درآمد و شد
بود. به مدت 7 سال مشيخة دارالحديث اشرفيه را برعهده داشت در مدارس شام و
مصر به تدريس اشتغال ورزيد. وي از اولين كسانى بود كه در مدرسة ناصرية
قاهره - پس از افتتاح آن در 703ق - به تدريس پرداخت (همانجا؛ سبكى، 9/254؛
ابن دقماق، 1/100؛ نويري، 1(3)/1040)؛ با اين وصف از شاگردان و راويان وي
تنها برادرزادهاش زينالدين محمد بن عبدالله (ابن رافع، وفيات، 1/211) و
دواداري را كه در كتاب كنزالدرر (چ 1379ق، 9/44) از وي روايت كرده است،
مىشناسيم. ابن مرحل در 703ق به جاي عبدالله بن مروان فارقى، به عنوان
خطيب جامع اموي دمشق تعيين گرديد، ولى به زودي با مخالفت شديدي روبهرو
شد كه به بركناري او از اين سمت انجاميد (ابن كثير، 14/83؛ مقريزي،
1(3)/957). وي گويا در اين پيشامد به فساد اخلاقى متهم شد و كارش به بد
نامى كشيد و از اين رو دمشق را ترك گفت (ابن كثير، همانجا؛ مقريزي، 2(1)/88؛
ابن حجر، 5/375، 377). آنگاه رهسپار حلب شد و در آنجا به تدريس پرداخت و از
منزلت خوبى برخوردار گرديد. پس از چندي توسط نايب سلطان به مصر دعوت شد و
تقريباً تا پايان عمر از آنجا بيرون نرفت و هم در آنجا درگذشت و در گورستان
قرافه در قاهره كنار قبر شافعى به خاك سپرده شد (صفدي، 4/264، 267).
ابن مرحل تا حدودي در جريانهاي سياسى روزگار خود در شام و مصر دخيل بود. از
جمله توسط جمالالدين اقش افرم والى دمشق جهت اخذ بيعت از امرا براي
بيبرس - كه با سلطان ناصر رقابت داشت - اعزام گرديد. همچنين اطلاعاتى در
مورد توان جنگى و سازمان دهى نظامى نيروهاي سلطان ناصر، براي افرم فراهم
آورد، و نيز برخى موارد ديگر كه در منابع ذكر شده است (نك: دواداري، چ
1379ق، 9/240- 241؛ مقريزي، 2(1)/64 - 65، 72-74، 128-129؛ ابن حجر، 5/376؛
صفدي، 4/266-267). از نظر شخصيت علمى برخى از شرححال نويسان، مثلاً ابن
شاكر، (4/14) و سبكى (9/253، 255-256) به آگاهى او در زمينة فقه و حديث و غير
آنها اشاره كرده و برخى ديگر گفتهاند كه وي در 22 سالگى فتوا مىداده است
(ذهبى، 4/45)، ول در بيشتر منابع از شعر و ادب او سخن رفته است.
تنها اثر بازمانده از ابن مرحل الاشباه و النظائر است كه در فقه شافعى
نوشته شده است. ظاهراً مطالب اين كتاب توسط ابن مرحل جمعآوري شده، ولى
او خود فرصتى براي تدوين آن نيافته بوده است، تا آنكه برادرزادهاش آن را
تدوين كرد و خود نيز مطالبى بر آن افزود (اسنوي، 2/460). از اين اثر دو نسخة
خطى در كتابخانههاي ازهريه (ازهريه، 2/429) و چستربيتى ( آربري، شم موجود
است. ابن مرحل اهل مناظره نيز بود و مناظراتى با ابن تيميه داشت (نك:
اسنوي، همانجا؛ صفدي، 4/265). در مورد حديث، سبكى (9/253) يادآور شده كه
چيزي از حديث ابن مرحل به دست او نرسيده است. دربارة شعر ابن مرحل
نكتهاي كه بايد بدان اشاره كرد، اين است كه به گفتة برخى با وجود تبحري
كه در فنون شعري داشته، گاه اشعار ديگران را به خود نسبت مىداده است
(نك: صفدي، 4/276). پارهاي از اشعار ابن مرحل در منابع گوناگون آمده است
(نك: دواداري، چ 1391 ق، 8/385- 388، چ 1379ق، 9/240-241؛ صفدي، 4/267، 284؛
ابن شاكر، 4/15- 25؛ سبكى، 9/258-267). به علاوه در فهرست نسخههاي خطى
ادبيات موزة عراق، دو مجموعه با شمارههاي 1523 و 1534 معرفى شده كه در آنها
پارهاي از اشعار ابن وكيل (كه احتمالاً همين ابن مرحل است) به چشم
مىخورد (نقشبندي، 539، 542).
مآخذ: ابن حجر عسقلانى، احمد، الدرر الكامنة، حيدرآباد دكن، 1396ق/ 1976م؛
ابن دقماق، ابراهيم، الانتصار لواسطة عقد الامصار، بيروت، دارالا¸فاق الجديدة؛
ابن رافع سلامى، محمد، ذيل مشتبه النسبة ذهبى، به كوشش صلاحالدين منجد،
بيروت، 1976م؛ همو، الوفيات، به كوشش صالح مهدي عباس، بيروت،
1402ق/1982م؛ ابن شاكر كتبى، محمد، فوات الوفيات، به كوشش احسان عباس،
بيروت، 1972م؛ ابن كثير، البداية؛ ادفوي، جعفر، الطالع السعيد، به كوشش سعد
محمد حسن، قاهره، 1966م؛ ازهريه، فهرست؛ اسنوي، عبدالرحيم، طبقات الشافعية،
به كوشش عبدالله جبوري، بغداد، 1391ق/1971م؛ دواداري، ابوبكر، كنزالدرر، به
كوشش هارمان، قاهره، 1391ق/ 1971م؛ همان، به كوشش رويمر، قاهره،
1379ق/1960م؛ ذهبى، محمد، ذيول العبر، به كوشش محمد سعيد زغلول، بيروت،
1405ق/1985م؛ سبكى، عبدالوهاب، طبقات الشافعية الكبري، به كوشش محمود محمد
طناحى و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1385ق/1966م؛ صفدي، خليل، الوافى
بالوفيات، به كوشش هلموت ريتر، بيروت، 1381ق/1961م؛ مقريزي، احمد، السلوك،
به كوشش محمد مصطفى زياده، قاهره، 1941م؛ نقشبندي، اسامه ناصر و ظمياء
محمدعباس، مخطوطات الادب بالمتحف العراقى، كويت، 1985م؛ نويري، احمد،
«نهاية الارب»، ملحقات السلوك (نك: مقريزي در همين مآخذ)؛ نيز:
Arberry.
مهدي سلماسى
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا